13 آبان 1397

جایگاه و نقش مصلحت در اسلام و سیاستگزاری امنیت ملی(یادداشت - مسائل راهبردی )

تدوین :فتح الله توسلی *

چکیده:

یکی از مباحث مهم در حوزه سیاست و سیاستگزاری،شناخت مصلحت و زمان استفاده از آن است.درمواردی هم مصلحت ومصلحت سنجی حتی  از سطح مسائل خرد به مسائل کلان ملی نیز تعمیم پیدا می کند و ساختاری حکومتی مانند مجمع تشخیص مصلحت نظام شکل می گیرد. بررسی جایگاه مصلحت دراسلام، ازنگاه اهل بیت علیهم السلام و در جمهوری اسلامی و همچنین نقش و  فرآیند قانونگزاری و سیاستگزاری موضوعی مهم و قابل توجه است .در این نوشتار تلاش خواهدشد به آن پرداخته شود.

واژه های کلیدی: مصلحت ،سیاستگزاری،امنیت ملی

مقدمه:

موضوع مصلحت از جمله مباحثی است که هم دارای بار معنایی منفی و هم مثبت است و به همین دلیل عده ای کاملا مخالف مصلحت اندیشی اند و عده ای دیگر آن را امری ضروری می دانند .برخی ،اقدامات خود را در عرصه های مختلف سیاسی،امنیتی و اجتماعی با اتکاء به مصلحت ،توجیه می کنند و برخی دیگر معتقدند که مصلحت قربانگاه «امنیت» است و درواقع با اتکاء به مصلحت« امنیت » و«آزادی » قربانی می شود. در مواردی موضوع امنیت مورد مناقشه جدی است که آیا امنیت حکومت مطرح است یا امنیت مردم وارزشها وآزادیهای آنان .به نظر نگارنده،مصلحت امری بینا بینی است ، نه آزادی باید قربانی مصلحت شود ونه اینکه می توان امور کلان و حتی خرد را بدون بررسی مصلحت آن به سرانجامی رساند. خيلي از نابساماني ها به نام مصلحت سنجي و مصلحت انديشي است در حالي که نه معناي مصلحت آن است که بسياري از اين مدعيان مصلحت انديش طرح مي کنند و نه مصداقا آنها درست تشخيص مي دهند بلکه با کمال صداقت و جرأت مي توان گفت برخي از اين مصلحت ها، خود، خلاف مصلحت بلکه عين مفسده است.

 اما مهمتر ازآن زمانی است که در زمان تشخیص مصلحت بین دو بازیگر اختلاف ایجاد می شود زیرا هردو معتقدند که رفتارشان به مصلحت جامعه یا فرد است ،به همین دلیل در جمهوری اسلامی ایران برای حل این مشکل ،ساختاری سیاسی بنام «مجمع تشخیص مصلحت نظام » ایجادشدکه   از جمله ابتکارات رهبر فقید انقلاب اسلامی برای تقویت کارآمدی نظام اسلامی و توانایی دین در عرصه اداره جامعه و نیز بهره گیری مناسب از عقل جمعی در ضروریاتی مانند حفظ و استمرار و پویایی نظام اسلامی،بود که در بازنگری قانون اساسی در سال 68 به منزله یکی دیگر از نهادهای نوپای نظام رسمیت یافت.

برای توضیح بیشتر ابعاد مختلف این موضوع ،این مقاله جایگاه مصلحت در اسلام و نقش آن در امنیت را مورد بررسی قرارخواهد داد.

مصلحت در اسلام

واژه «مصلحت» داراي معناي مطابقي و چندين معناي مجازي است. در محاورات اجتماعي و تعاملات سياسي، گاهي مصلحت انديشي در برابر بنيان گرايي و راديكال انديشي مطرح مي شود. علاوه بر معاني متعدد براي مصلحت، انگيزه مصلحت انديشان نيز متفاوت است. برخي به خاطر ضعف خويش مصلحت انديشي مي كنند و برخي بخاطر حل بحران و رعايت مصالح عمومي، مصلحت انديشي مي كنند.آنچه در انديشه ديني مصلحت خوانده مي شود هيچگونه انفکاک و مرز فاصلي با حقيقت ندارد، بلکه چهره و تجلي حقيقت در شرايط مختلف مي باشد. آنچه بين حقيقت (Truth) و مصلحت، جدايي مي افکند نگرش پراگماتيستي بر مصلحت و تفسير مادي و سرد انگارانه (Utility) از آن است. اما در تفکر اسلامي مصلحت در مقابل مفسده و فساد است. در «مصباح المنير» آمده است: صلاح ضد فساد است، مصلحت در چيزي يعني وجود خير در آن. (المقري الفيدمي، احمد بن محمد بن علي، المصباح المنير، ج 1، ص 345)

بر اساس ديدگاه شيعه و معتزله همه احکام الهي بر اساس مصالح و مفاسد واقعي نهفته در متعلق آنها وضع شده اند. البته در مواردي مصالح و مفاسد با يکديگر تزاحم مي کنند. مثلا خوردن گوشت خوک به خاطر مفسده اي که دارد حرام است و حفظ جان نيز مصلحتي است که بايد رعايت شود. اکنون اگر براي حفظ جان به خوردن گوشت خوک حاجت شد، قواعدي در دين وجود دارد که بر اساس اهميت ملاک ها تکليف را روشن مي سازد. مثلا چون از نظر شارع ، مصلحت حفظ جان اهم از رعايت مصلحت ترک خوردن گوشت خوک است، در چنين شرايطي اجازه خوردن آن را مي دهد، زيرا عدم تجويز آن مفسده بزرگتري دارد و آن از بين رفتن نفس محترمه است. بنابراين مصلحت آن گونه که در شريعت تبيين شده عين حقيقت است و براي رفع تزاحم بين مصالح و مفاسد واقعيه در شريعت اسلامي قواعدي قرار داده شده که نقش حاکم و کنترل کننده ديگر قوانين را دارند، از طرف ديگر در مواردي که تشخيص اهم و مهم و رفع تزاحم بين مصالح و مفاسد نيازمند دقت هاي کارشناختي است، امام معصوم و در غيبت او ولي فقيه چنين رسالتي را بر عهده دارد. بنابراين مي توان گفت خود دين مرز مصلحت را مشخص کرده است گاهي به صورت قواعد کلي مانند قاعده «لاضرر و لا ضرار في الاسلام» (در اسلام ضرربيني و ضرر رساني وجود ندارد). و يا قاعده «حرج» که هر آنچه موجب سختي خارج از طاقت انسان باشد، در اسلام نيست.

و يا مصلحتي بايد باشد که توسط امام معصوم و يا فقيه جامع الشرايط تشخيص داده شود که رعايت آن به مصلحت مسلمانان و جامعه اسلامي است.

بنابر آن چه گفته شد، اگر مصلحت را عرف متدينين و عقل جمعي تشخيص دهند به طوري که شارع نيز آن را امضا کند. و يا «رهبر الهي» که داراي دو ويژگي علم و عدالت است. اگر مصلحت را تشخيص دهد اطمينان حاصل مي شود از چهارچوب دين خارج نيست و ظلم در آن راه ندارد. اين همان مصلحت انديشي است که مورد پذيرش دين مي باشد. رعايت فاکتورهاي فوق همان مرز شناسي ميان مصلحت و حقيقت دين است در غير اين صورت مصلحت انديشي هاي ديگران اطمينان بخش نخواهد بود و مورد تأييد و امضاي شارع نيست.

در ادامه جهت تکميل موضوع نکات ذيل را خاطر نشان مي سازيم:

1-خيلي از نابساماني ها به نام مصلحت سنجي و مصلحت انديشي است در حالي که نه معناي مصلحت آن است که بسياري از اين مدعيان مصلحت انديش طرح مي کنند و نه مصداقا آنها درست تشخيص مي دهند بلکه با کمال صداقت و جرأت مي توان گفت برخي از اين مصلحت ها، خود، خلاف مصلحت بلکه عين مفسده است.

به عنوان نمونه در حکومت علوي با توجه به عصمت امام علي(ع) و روحيات و شايستگي هاي بي نظير آن امام همام، چنين مصلحت انديشي نبوده است و همچنين در حکومت فقيه عادل که تمامي معيارهاي مصلحت و رعايت آن را به کار گيرد.

2- مصلحت هم در پي ريزي احکام و دستورات شرعي و هم در اداره حکومت نقش غير قابل انکاري دارد، چه اين که خداي حکيم، تمام احکام را بر مبناي مصالح و مفاسد مبتني مي کند و اداره حکومت نيز بايد در جهت صلاح و سداد انسان ها و آحاد جامعه باشد. آنچه که محل نقد و اشکال جدي است، مبناي مصلحت و مفسده و راه هاي تشخيص آن است. آيا قطع دست دزد مصلحت دارد يا نه؟

منع از اختلاط بين زن و مرد به مصلحت جامعه است يا نه؟ اگر با جهان بيني توحيدي و ديني به اين مسايل نگاه کنيم مصلحت و مفسده در حوزه ارزش ها تعريف مي شود و برنامه هاي مبتني بر اين مصلحت و مفسده، انسان را به مقام شامخ خلافت الهي رهنمون مي گردد اما مصلحت و مفسده سکولاريستي و مبتني بر ديدگاه اومانيستي غرب، انسان را به حيوان مسخ مي کند و بين مصلحت با ارضاء غرايز دوگانگي قائل نيست  

مصلحت انديشي در اداره حکومت نيز يک امر حقي است چه اين که يک حکم عقلي و شرعي است که بايد مصلحت جامعه و منافع عمومي و ملي را بر منافع فردي و منطقي اشخاص و گروه ها ترجيح داد. ليکن بايد دانست که:

اولا، مصلحت در اينجا به معناي نفي عدالت نيست، بلکه عدالت همچنان يک اصل حاکم در اداره جامعه و سياست گذاري هاي داخلي و خارجي مطرح است. جايگاه مصلحت اين است که در يکايک مقررات و نحوه اجراي آن، با محاسبه منافع و مصالح و مفاسد و زيان ها، آنچه که به خير و صلاح مملکت است منظور شود.

ثانيا، در هنگام تعارض مصلحت هاي بزرگ تر ناچار از يک سري مصلحت هاي کم اهميت دار (و البته چه بسا در جاي خود خيلي هم مهم باشد) صرف نظر کنيم. مثلا تماس بدن زن و مرد نامحرم حرام است چون مصلحت حقيقي آنها در همين ممنوعيت است تا از آلودگي ها مصون بمانند وليکن اگر اضطراري در کار باشد که جان او در خطر است اينجا مصلحت بزرگ تر و مهم تر حکم اولي را موقتا رفع مي کند.

اصل مهم و اولي اين است که ستمگر و ظالم را کيفر دهند اما اگر جايي به هر دليل جامعه شناختي يا روان شناختي يا سياسي، کيفر يک ستمگر اصل نظام را با خطر مواجه سازد به ناچار و موقت از آن صرف نظر مي کنيم چون اگر نظام با همين نقص بماند بهتر است که اصل آن از بين برود زيرا در آن صورت نه در اين مورد و نه در موارد ديگر، مي توان خواستار اجراي عدالت و احقاق حق شد. پس خود اين مصلحت انديشي يک واقعيت است. چنان که امام علي(ع) در برخورد با معاويه به دليل عدم رشد مردم زمان خود به ناچار تن به حکميت داد و يا همان طور که حضرت امير(ع) به خاطر باقي ماندن اصل اسلام، بيست و پنج سال با ناديده گرفتن وقايع سکوت کرد و آن هم به خاطر مصلحت اسلام بود.

فعلا مشکل اصلي در کشور ما نيز خلط اين مرز است. برخي افراد منافع و مصالح شخصي خود را مصالح نظام مي پندارند. در صورتي که چنين نيست. پس هميشه پرداختن به مصالح بد نيست و در برخي موارد که پاي اصل نظام در ميان باشد ضروري است. اما به خاطر اهداف و اغراض شخصي نبايد واقعيت را قرباني مصلحت نمود.

 بسياري از مصلحت انديشي ها خود خلافت مصلحت است وليکن در عين حال بايد توجه داشت که رعايت مصلحت ها (اگر درست سنجيده شود) يکي از واقعيات مهم اجتماعي در اداره حکومت است و از جهت شرعي نيز مورد تأييد است.

تفاوت مصلحت از ديدگاه ماديون و الهيون 

مصلحت، اساسا زيربناى تشريعات الهى راتشكيل مى‏دهد و گفتار معروف «الاحكام الشرعيه الطاف فى الاحكام العقليه‏» ناظربه همين حقيقت است.خداوند در سوره انفال آيه 24 مى‏فرمايد: يا ايها الذين آمنوا استجيبوا لله وللرسول اذا دعاكم لما يحييكم .

يعنى انسان در گرويدن به شريعت و گردن نهادن به احكام شرع، به حيات خود مى‏رسد.يعنى به يك زندگى سالم و اطمينان‏بخش مى‏رسد كه مى‏تواند در سايه اين احكام احساس‏زنده بودن كند. اشخاصى كه از شرع، متمرد هستند، احساس آرامش ندارند و دچارنگرانى‏اند و از زندگى بهره نمى‏برند. اساسا احساس اين كه زنده هستند، ندارند.آيات و رواياتى از اين قبيل فراوان است. 

مصلحت از ديدگاه ماديون، صرف منفعت است كه در نظام فردگرايى لحاظ شده است.ولى از ديدگاه الهيون سعادت عبارت از رسيدن به كمال انسانى است كه احياناافراد، در راه آن بايد از برخى منافع چشم‏پوشى كنند. لذا اسلام اصالت را به فرد وجامعه داده است و اين كه گاهى براى حفظ مصالح بايد از بعضى از منافع چشم‏پوشى‏شود، بدين سبب است كه در موقع تزاحم بين مصلحت فرد و جامعه، اسلام، مصلحت جامعه‏را مقدم داشته است؛ زيرا مصلحت جامعه در واقع تامين مصالح خود افراد است. زندگى در نظام الهى، داراى هدف و غايت است كه رسيدن به سعادت و كمال انسانى‏است، ولى در نظام‏هاى ديگر، خود زندگى هدف است كه بايد براى تامين آن صرفا تلاش‏كرد. هم‏چنين، نظام‏هاى الهى، اين جهان را، راهى به سوى جهان ديگر كه والاتر است،مى‏داند: و ابتغ فيما آتاك الله الدار الاخره ولاتنس نصيبك من الدنيا .

 اميرالمؤمنين(ع) مى‏فرمايد: «الدنيا دار مجاز و الاخره دار قرار فخذوا من ممركم لمقركم‏». از امام موسى‏بن جعفر(ع) روايت‏شده است: «ليس منا من ترك دنياه لدينه او ترك دينه لدنياه‏». پس پرداختن به اين زندگى و حيات، در اين جهان، بايد به طور شايسته انجام گيردتا نتيجه شايسته بدهد. از نظر اسلام، ناديده گرفتن اين حيات، صحيح نيست. لذا، بايد اين حيات با سعادت‏تواءم باشد و به طور شايسته تامين گردد. «الدنيا مزرعه الاخره‏» در صورتى است‏كه تامين سعادت در اين جهان به طور شايسته انجام گيرد، تا نتايج رضايت‏بخش دهد.پس روشن شد كه سعادت اخروى از طريق زندگانى شايسته دنيوى، هدف شرع انور و مناطكليه احكام است. 

مصلحت ثابت و مصلحت متغير 

اين مصلحتى كه از آن بحث كرديم، در عموم احكام وتكاليف الهى ملحوظ شده است و به نام حكمت‏خوانده مى‏شود و در بسيارى از احكام‏اين مصلحت، مصلحتى ثابت و دايم است. و براى هميشه پيش‏بينى شده است و قابل تغييرو تبديل نيست: 

«حلال محمد حلال الى يوم القيامه و حرامه حرام الى يوم القيامه»‏.ولى مصلحت ديگرى نيز وجود دارد كه بحث ما روى آن بايد متمركز باشد. اين مصلحت‏خاصيت ثبات و دوام را ندارد و به پيشامدها و رويدادهاى مربوط به‏زمان و مكان بستگى دارد. لذا، هرگونه تشريعى كه بر وفق اين مصالح صورت گيرد،همانند خود اين مصلحت، دوام و ثبات نخواهد داشت. اين گونه تشريعات، كه به مصالح‏مقطعى وابسته است، «احكام حكومتى‏» ناميده مى‏شود و به نظر «ولى‏فقيه‏» كه عالم‏به احوال زمان است، بستگى دارد. 

ولايت تشريعى و ولايت تكوينى 

براى روشن شدن اين دو گونه مصلحت ثابت و متغير،بايد به محدوده ولايت فقيه توجه كنيم. ولايت دو گونه است: ولايت تشريعى و ولايت‏تكوينى. 

ولايت تشريعى در مقابل ولايت تكوينى قرار گرفته است و دو تفاوت با آن دارد؛نخست آن كه ولايت تكوينى، يا ذاتى است چنان كه براى خداوند هست‏يا موهبتى‏است چنان كه براى اولياى برتر ثابت است. 

دوم آن كه ولايت تكوينى، سلطه بر تقدير و تدبير جهان طبيعت و مافوق طبيعت است‏كه به دست‏خداوند و فرشتگان مقرب صورت مى‏گيرد و احيانا اين قدرت به اولياى برتراهدا مى‏گردد.

 در زيارت اول از هفت زيارت مطلقه امام حسين(ع) در مفاتيح مى‏خوانيم: 

«اراده‏الرب فى مقادير اموره تهبط اليكم و تصدر من بيوتكم‏»

در حالى كه ولايت تشريعى صرفا سلطه بر تصرف در شوون ادارى و سياسى امت، براى‏ايجاد نظم و برقرارى عدل اجتماعى در جامعه اسلامى است و اين سلطه بر تصرف درشوون ادارى و سياسى، بايد در محدوده مصلحت‏باشد؛يعنى در جهت تامين سعادت مادى‏و معنوى مردم صورت گيرد. 

همان گونه كه امام قدس‏سره مثال مى‏زدند و مى‏فرمودند: هم‏چون اوليا بر قصر و غيب كه‏تصرفاتش را صرفا در چهارچوب مصلحت آنان، بايد انجام بدهد و اگر به اندازه‏مويى‏ازمصلحت‏ آنان‏ تخطى‏كرد، خود به‏ خود منعزل‏ مى‏شود. پس‏مصلحتى‏كه‏تصرفات ولى‏فقيه را تحديدمى‏كند، به معناى تامين سعادت مادى و معنوى مردم است. 

تشخيص مصلحت ‏با مشورت 

اين مصلحت كه مشخصه دايره تصرفات ولى‏فقيه است، بايد بامشورت مشخص گردد. مصلحت، همان تامين رفاه و سعادت و رسيدن به كمال انسانى است‏كه در مسير زندگى بايد لحاظ گردد و بر عهده اولياى امور است كه در اين راه ازهيچ كوشش و توانى دريغ ندارند. اين مصلحت كه در اين جا بحث مى‏شود، مصلحت مقطعى‏است كه به اوضاع و احوال زمان بستگى دارد. لذا حالت ثبات و هميشگى نداشته وقابل تغيير و زوال است كه با دگرگونى اوضاع و احوال، در مصلحت، دگرگونى حاصل‏مى‏گردد. 

احكام ثابت و احكام متغير 

از اين رو، قوانين مربوط، دست‏خوش تحول قرارمى‏گيرند. قوانين مربوط به اين‏گونه مصالح مقطعى، از احكام حكومتى محسوب مى‏شوندكه به نظر و صلاحديد فقيه بستگى دارد و شرع مقدس، وضع چنين قوانين را به فقيهان‏هر دوره واگذار كرده است. از اين رو، مى‏توان احكام شرع را به دو دسته اساسى‏تقسيم كرد:

يك: احكام ثابت كه از روى مصالح پيش‏بينى شده و ثابت‏برخاسته است و خاصيت دوام‏و ثبات را داراست. 

دو: احكام متغير كه به مصالح پيش‏بينى نشده و به اوضاع و احوال پيش‏آمده بستگى‏دارند كه به فقيهان واگذار شده است. از اين جاست كه مساله ولايت تشريع، پيش‏مى‏آيد. 

اكنون مى‏پرسيم كدامين مصلحت است كه محدوده ولايت را مشخص مى‏كند؟مصالح ثابت‏يا مصالح متغير؟ بايد گفت صرفا همان مصالح متغير هستند كه محدوده‏ولايت‏فقيه را مشخص مى‏سازند. مصالحى كه با تشخيص كارشناسان مربوط مشخص مى‏گردد؛زيرا اين گونه مصالح هستند كه احكام مربوط به آن به نظر فقيه بستگى دارد. ولى‏مصالح ثابت كه احكام ثابت دارند، از محدوده ولايت‏فقيه بيرون است. مثلا فقيه‏نمى‏تواند تحت هيچ عنوان ثانوى، تغييرى در ارث زن يا ديه زن به وجود بياورد يااصلا طلاق را به دست زن بسپارد. زيرا اين‏ها، احكام ثابتى هستند كه بر مصالح ثابت‏و از قبل پيش‏بينى شده، استوار هستند و هرگز قابل تغيير و تحول نخواهند بود. آرى، ولى‏فقيه مى‏تواند مراسم حج را موقتا متوقف كند، ولى نمى‏تواند وجوب آن را از مستطيع لغو كند و هم‏چنين ساير احكام اوليه كه تحت هيچ عنوان قابل تغييرنيستند. 

جايگاه مشورت در تشخيص مصلحت 

در اين جا اين سؤال پيش مى‏آيد كه جايگاه مشورت‏در تشخيص اين مصلحت، در كجاست؟ در آيه 38 سوره شورا مى‏خوانيم:و امرهم شورى بينهم . امر در اين جا شوون مملكتى است؛ يعنى يكى از ويژگى‏هاى جامعه اسلامى آن است كه‏اداره امورشان با شور صورت مى‏گيرد. در آيه‏159 سوره آل‏عمران مى‏فرمايد: و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكل على الله. 

در اين آيه به پيغمبر اكرم دستور داده شده است كه بايد در امور مشورت كنى.

در اين آيه چند نكته هست: يك: ضرورت است كه ولى‏امرمسلمين در كارهاى مملكتى و تمام شوون ادارى مشورت كندو با كارشناسان مربوط به شور بنشيند. 

دو: شور بايد با كارشناسان مربوط صورت گيرد؛ زيرا مرسوم عقلا اين است كه درشوون خاص، يعنى شوونى كه مربوط به هر بعدى از ابعاد اداره باشد، بايد باكارشناسان متخصص مشورت شود. 

سه: اين كارشناسان بايد جنبه مردمى داشته باشند، يعنى بايد كارشناسانى باشندكه از توده مردم برخاسته باشند. زيرا دستور اين است: و شاورهم يعنى با مردم‏بايد مشورت كرد، مگر اين كه ضرورت اقتضا كند، مشورت با كارشناسان خارجى صورت‏گيرد. 

چهار: در شور، راى اكثريت قاطع معتبر است؛ زيرا اجتماع و اتفاق آرا در كارهاامكان ندارد. احيانا ممكن است، ولى نوعا امكان عادى ندارد. پس مقصود از شور اين‏است كه راى اكثريت روشن شود. 

پنج: مسوولان امر، پس از مشورت بايد راى اكثريت را به اجرا درآورند. اين آيه‏را ببينيد كه مى‏فرمايد: 

و شاورهم فى الامر فاذا عزمت فتوكل على الله 

خيلى‏ها خواستند از آيه اين معنا را استفاده كنند كه «مشورت كن تا روشن شوى،بعد آن چه را نظر خودت است، اعمال كن‏». ولى ما اين آيه را اين طور معنانمى‏كنيم، اين آيه معنايش به گونه ديگر است، مى‏گويد: تو بايد با مردم مشورت كنى‏و راى اكثريت را متابعت كنى؛ اگر چه بر خلاف راى شخصى خودت باشد. در اين صورت،ولى‏امر يا مسوول احساس نگرانى مى‏كند؛ زيرا اگر بخواهد راى اكثريت را طبق دستورشرع انجام دهد، فكر مى‏كند برخلاف مصلحت‏باشد و اين نگرانى و اين دغدغه خاطر براى‏او هست. آيه به او مى‏گويد: چون طبق دستور و روال مشورت، كار را انجام مى‏دهى، نگران نباش، به ما واگذار كن، فاذا عزمت: براى اجراى امرى كه با مشورت به دست‏آورده‏اى، نگران نباش، به ما واگذار كن: فتوكل على الله؛ يعنى چون تو كار را ازراه صحيح و از مجراى صحيح انجام داده‏اى، موفقيتش را ما تضمين مى‏كنيم. آيه به نظر ما اين معنا را مى‏خواهد افاده كند، چرا؟ چون اگر بگوييم كه مشورت‏كردن با مردم صرفا براى اين است كه خود مسوول روشن گردد، و گرچه راى خود وى،خلاف راى اكثريت‏باشد، لازم است عمل كند. اين وقع ننهادن به راى مردم است، درصورتى كه در آيه نخست صرفا مى‏گويد: و امرهم شورى و در آيه دوم مى‏گويد: وشاورهم فى الامر و براى مردم ارزش قايل شده است. پس بايد موقعى كه مردم طرف‏مشورت قرار مى‏گيرند، آرايشان ارزش داشته باشد. 

نمونه‏هايى از احكام حكومتى 

ولايت تشريع آن است كه فقيه در هر دوره مى‏تواند طبق‏مصلحت پيش آمده، كه اين مصلحت‏با مشورت مشخص مى‏گردد، قانون وضع كند؛ مثلا براى‏حفظ و ارتقاى ثروت ملى، قوانين گمركى، حدود مرزى، بانك‏دارى، ارز، تجارت، صنعت وزراعت، احكام مربوط را وضع كند. هم‏چنين در باره ماليات، طبق نياز دولت و توان‏مردم، پس از مشورت قانون وضع كند. ما فكر مى‏كنيم احكام حكومتى كه بر پايه‏مصالح، به دست ولى‏فقيه صادر مى‏شود، مانند ماليات، جزء احكام اوليه است.اسلام براى تشريع، دو گونه مصلحت در نظر گرفته است؛ مصالح پيش‏بينى شده و مصالح‏پيش‏بينى نشده. مصالح پيش‏بينى نشده، ملاك احكام است اما بستگى به تشخيص ولى‏فقيه‏دارد. بنابراین، اين مصالح از اين نظر كه ملاك حكم است و ملاك حكم اولى‏هم خواهد بود فرقى با آن مصالح ثابت ندارد كه يك مثالش مساله ماليات است. در آيه شريفه مى‏فرمايد: و انفقوا فى سبيل الله ولاتلقوا باءيديكم الى التهلكه. سبيل در اين جايعنى راه خدا، مخصوص جهاد نيست. راه خدا يعنى «اعلاء كلمه الله فى الارض‏. 

معناى «اعلاء كلمه‏الله فى الارض‏» يعنى تثبيت پايه‏هاى حكومت عدل اسلامى. براى‏تثبيت پايه‏هاى حكومت اسلامى، آيه مى‏فرمايد: انفقوا؛ يعنى بودجه لازم را بايدمردم تهيه كنند، چرا؟ به جهت اين كه دولت در ابعاد مختلف بايد نيرومند باشد.

نيرومندى دولت و حكومت عدل اسلامى در بعد نظامى، سياسى، فرهنگى، اقتصادى و سايرابعاد

 نيرومند بودن دولت در اين ابعاد چگونه است؟ با چه وسيله ممكن است دولت‏در اين ابعاد نيرومند شود؟ با نيروى مال؛ زيرا «المال طاقه يمكن تحويلها الى اى طاقه شئت‏» يعنى، مال، نيرويى است كه با آن هر نيرويى كه لازم باشد، قابل‏تحصيل است و لذا «قوام الدوله بالمال‏»

آيه شريفه مى‏گويد: بايد مردم براى تقويت‏بنيه دولت از بذل مال دريغ نكنند؛يعنى تامين بودجه دولت‏بر عهده مردم است. تا اين جا را آيه قرآن گفته است؛ اما ماليات چه‏قدر است؟ بر چه اجناسى است؟ 

بر چه اشخاصى بايد باشد؟ اين ديگر به فقيه، يعنى قانون‏گذار واگذار شده است كه‏بيايد طبق مصلحتى كه كارشناسان تحديد مى‏كنند، مقدار نياز دولت و نحوه توزيع اين‏ماليات را بر بر افراد يا كارها مشخص كنند. مثلا مولا اميرالمؤمنين(ع) در زمان خودكسر بودجه داشت‏يعنى اموالى كه به دست مى‏آمد، كافى نبود. ماليات وضع كرد، بر هراسب‏سوارى در سال، دو دينار و بر هر اسب بارى، يك دينار. اين ماليات است.پس اين بستگى دارد به نظر و مصلحتى كه مربوط به زمان و مكان است؛ اگر دولت‏بودجه‏اش از ثروت‏هاى طبيعى مثل نفت و غيره تامين مى‏شود، ماليات نمى‏گيرد، هرمقدار كسر بودجه دارد، ماليات به همان اندازه وضع مى‏كند. مثلا در باب زكات‏ببينيد، مقدارش، مواردش، مورد مصرفش، همه تعيين شده است. اما در ماليات كه اساس‏بنيه دولت است، به ولى فقيه واگذار شده است، چرا؟ چون مربوط به احوال و اوضاع وزمان و مكان است. 

پس مالياتى كه امروز دولت وضع مى‏كند و طبق نظر ولى‏فقيه مشروعيت پيدا مى‏كند،اين ماليات، عنوان ثانوى نيست، طبق مصلحتى است كه به ولى‏فقيه واگذار شده است. 

از اول هم در قرآن كريم و در شرع پيش‏بينى شده است. لذا، مصالحى كه براى تحديدتصرفات ولى‏فقيه مطرح است، اين گونه مصالح است كه علماى اهل‏تسنن، به عنوان‏«مصالح مرسله‏» مطرح مى‏كنند، حالا ما با تعبير كار نداريم، گرچه در اين جهت مامى‏توانيم از اين اصطلاح استفاده كنيم. 

يعنى يك نوع مصالح پيش‏بينى نشده هست كه به نظر كارشناسان واگذار شده كه طبق‏اين مصالح، زيرنظر ولى‏فقيه و زير نظر فقيهان، قوانين مربوط وضع بشود و اين‏قوانين تماما جزء احكام اوليه است. 

از اين رو، معلوم گرديد كه احكام حكومتى كه به نظر فقيهان واگذار شده ازاحكام اوليه محسوب مى‏شوند؛ زيرا همان‏گونه كه شارع مقدس، طبق مصالح ثابت وپيش‏بينى شده، احكام دايمى وضع كرده، و اين احكام بر وفق عناوين مطرح شده درموضوعات، احكام اوليه محسوب مى‏شوند، هم‏چنين، احكامى را كه به نظر فقيهان واگذاركرده و طبق مصالح پيش‏بينى نشده است، احكام اولى هستند؛ زيرا به ذات عناوين مطرح‏شده مرتبط بوده و تحت عنوان ثانوى نبوده است؛ يعنى اضطرار و شبه آن اقتضاى چنين‏احكامى را نكرده، بلكه وفق مصالح، بر چنين موضوعاتى چنين احكامى وضع و جعل‏مى‏گردد. وجه تقدم چنين احكامى بر ديگر احكام اوليه، جنبه مراعات مصلحت عمومى‏است كه بر صلحت‏خصوصى افراد مقدم است. 

لذا، تمامى احكام و قوانين، مربوط به مصالح است كه از جانب اولياى امور وضع ومقرر مى‏گردد و جنبه حكم اولى را دارند و در عين حال بر تمامى احكام اوليه كه‏جنبه خصوصى دارند، مقدمند.  

 

 

مفهوم شناسي مصلحت

مصلحت برگرفته از ماده «ص ل ح» در مقابل ماده «ف س د» است:«الاصلاح نقیض الفساد و المصلحه :الصلاح (ابن منظور،1416،ج7،384) مصلحت عبارت است از آن چه که بر عمل،بار  و سبب صلاح می شود.از این روی کارهایی که انسان انجام می دهد و سبب سود بردن او می شود به این نام(مصلحت) نامگذاری می شودوامام علی علیه السلام مصالح را به دوبخش تقسیم نموده است:

1-مصالح مربوط به دین

2مصالح مربوط به جامعه

1- مصالح حفظ اسلام به عنوان یک مجموعه

منضور از این مصلحت حفظ اساس و کیان اسلام است که برهمه مصالح دیگر مقدم است .دراین باره می توان به نحوه برخورد آن حضرت در دفاع از حق خلافت در دوران خلفای سه گانه اشاره کرد.امام با وجود اینکه خود را شایسته ترین فرد برای رهبری و حکومت می دانشت و عقل و وحی نیز بر حقانیت او گواهی می داد ولی او به چیزی جز مصلحت اسلام نمی اندیشید.اگر از حق خود و غصب  آن توسط دیگران سخن می گفت ،از خیرخواهی و مصلحت او سرچشمه می گرفت ،با این حال او برای احقاق حق خود به اعمال زور و قهریه متوسل نشد و مصلحت اسلام را در نظر گرفت .آن جا که فرمود:«همانا می دانید که سزاوار تر از دیگران به خلافت هستم .سوگند به خدا به آنچه انجام داده اید گردن می نهم ،تا هنگامی که اوضاع مسلمین روبراه اشد و از هم نپاشد و جز من به دیگری ستم نشود(نهج البلاغه ؛خطبه 73)

 

مصلحت حفظ ارزشهای دینی

حضرت علی علیه السلام حفظ ارزشهای دینی را از مصالح مهم اسلامی می دانستند و دراین زمینه برخی ارزشها مانند عدالت گرایی ازنظر آن حضرت بسیار مهم بود و در ابتدای حکومت کوتاه خود لزوم برقراری عدالت را متذکر شدند ودر همان ابتدای کار به مصادره اموالی پرداخت که عثمان به ناحق از بیت المال به اطرافیان و خویشان خود بخشیده بود و در مقابل درخواست دوستان  بر اغماض از اعمال گذشته و معطوف کردن کوشش خود به حوادثی که از این به بعد در زمان خلافت خود اتفاق می افتد چنین پاسخ دادند:

«سوگند بخدا ،بیت المال تاراج شده را هرکجا که بیابم به صاحبان اصلی آن باز می گردانم اگرچه با آن ازدواج کرده یا کنیزانی خریده باشند زیرا در عدالت گشایش برای عموم است و آن کس که عدالت براو گران آید تحمل ستم بر او سخت تر است(نهج البلاغه ،خطبه 15)

عدالت درنگاه امام علی (علیه السلام) چنان جایگاهی داشت که به تعبیر جرج جرداق تمام وصایا و نامه های امیر مومنان به والیان خود خود،حول یک محور بود و آن عدالت بود(جرج جرداق،1970،ج21 ،120)

2- ارزش امانتداری:

حضرت در سیره حکومتی خود و نیز در نامه ها و خطبه ها ارزش امانتداری را بارها یادآوری کرده اند ؛آن حضرت وقتی متوجه شدند که دخترش گردنبندی از علی ابن رافع خزانه دار بیت المال به عاریت گرفته تا پس از سه روز برگرداند ،همین که آن را در دست دخترش دید فضمن سرزنش ایشان و یادآوری عدم خیانت در بیت المالی که به عنوان امانت به او سپرده شده،گردن بند را به بیت المال برگرداندند(المالکی ،ج2، 3-4). همچنین درتوصیه به والیان حکومتی خود ضرورت رعایت شئونات حکومت به عنوان امانتی که می بایست درآن خیانت نکرد را یادآورشده است.

آن حضرت در نامه به اشعث بن قیس فرماندار آذربایجان چنین می فرماید:«همانا پست فرمانداری برای تو وسیله آب ونان نبوده ،بلکه امانتی درگردن توست»(نهج البلاغه ،خطبه 5)

مصالح از دیدگاه امیرالمؤمنین علیه السلام

الف:مصالح مربوط به حفظ نظام اسلامی

جنگهای دوران حکومت حضرت تنها در جهت حفظ نظام اسلامی بود وازدیگر مصالحی که آن حضرت برای حفظ نظام اسلامی روا دانست،موردی است که طی آن برای پالایش جامعه از فساد و فحشاء به ازدواج زنان بدکاره دستوردادند تا مفسده انگیزی آنان در جامعه فروکش کند و با رهنمون کردن آنها به کانونهای خانواده و ایجاد علقه و دلبستگی خانوادگی میان آنها وخانواده کوشید تا هم آنها و هم جامعه را از ورطه هلاکت و فساد نجات دهد(طوسی،1992، ج10، 154)

 

ب: مصالح مربوط به اداره جامعه

این مصالح را می توان به دو بخش تقسیم کرد:

1- حفظ یکپارچگی و همبستگی افراد جامعه: سکوت 25ساله حضرت و کوششهای آن حضرت برای ایجاد وحدت و جلوگیری ازجنگ در طی حکومت پنج ساله  اورا می توان از مواردی دانست که طی آن مصلحت حفظ یکپارچگی جامعه منظور شده است .آن حضرت درتشریح توطئه سران ناکثین چنین می فرمایند:

« همانا ناکثین عهد شکن به جهت نارضایتی ازحکومت من به یکدیگر پیوستند ومن تا آنجا که برای وحدت اجتماعی شما احساس خطر نکنم صبر خواهم کرد،زیرا آنان اگر برای اجرای مقاصدشان فرصت پیداکنند ،نظام جامعه اسلامی متزلزل می شود(نهج البلاغه، خطبه 169)

2-پیشرفت جامعه ازنظر فرهنگی و اقتصادی:

 فرستادن والیان حکومتی به مناطق مختلف و فرستادن مأموران برای اخذ مالیات ،ازجمله اقداماتی است که آن حضرت برای پیشرفت جامعه انجام دادند. درفرمان امام به مالک اشتر درخصوص گرفتن مالیات آمده است:

«مالیات و بیت المال را به گونه ای وارسی که صلاح مالیات دهندگان باشد،زیرا بهبودی مالیات و مالیات دهندگان ،عامل اصلاح امور دیگر اقشار جامعه می باشد وتا امور مالیات دهندگان اصلاح نشود کار دیگران نیز سامان نخواهد گرفت(همان ،نامه 53)

به بیان دیگر حضرت می فرمایند که عمل کردن بر طبق مصلحت مالیات دهندگان و رعایت مصالح خراج دهندگان در نهایت به مصلحت خود حکومت خواهد بود و این نگریستن درحال مالیات دهندگان به این معنی است که حاکم جامعه می بایست به لحاظ شرایط زمانی و مکانی و امکانات مردم از آنها مالیات و خراج بگیرد (تا امنیت داخلی تامین شود).چنانکه در جملات بعد به این مضمون تصریح می فرمایند:«پس اگر مردم شکایت کردند ازسنگینی مالیات یا آفت زدگی یا خشک شدن آب چشمه ها یا کمی باران یا خراب شدن زمین درسیلابها یا خشکسالی ،درگرفتن مالیات به میزانی تخفیف ده تا امورشان سامان گیرد و هرگز تخفیف دادن درخراج ،تو را نگران نسازد(همان)

 

مالیات،سیاست و امنیت ملی از نگاه حضرت علی علیه السلام:

امام  علی علیه السلام در حقیقت با توجه به یک اصل مهم در امنیت جامعه و با اشاره به یک اصل راهبردی می فرمایند حکومت می بایست به آبادانی بیشتر توجه کند تا به گرفتن مالیات مالیات:« نظرک فی عماره الارض ابلغ من نظرک فی استجلاب الخراج لان ذالک لایدرک الا بالعماره و من طلب الخراج بغیر عماره اخرب البلاد و اهلک العباد و لم یستقم امره الا قلیلا(همان)

در جمله به خوبی رابطه و نسبت مسائل اقتصادی و معیشتی  و امنیت ملی جامعه به گونه ای روشن بیان شده است و حضرت امیر ع می فرمایند که حتی مالیاتی که از مردم گرفته می شود اگر بدون عمران و آبادانی باشد و بدون آبادانی فقط به گرفتن مالیات بپردازد ،مخالف مصلحت بلاد و عباد( مصلحت کشور و مصلحت مرد) و در واقع مصلحت و پیشرفت جامعه عمل نموده و پایه های حکومت و نظامش متزلزل خواهدشد(تهدید امینت ملی).

انواع مصالح در نهج البلاغه

با بررسی درکلام امیرمومنان علی(ع) در نهچ البلاغه چهارنوع مصلحت را می توان ازهم باز شناخت:مصلحت عمومی،مصلحت حکومتی وقانونی ،مصلحت سازمانی و حرفه ای و مصلخت شخصی

الف:مصلحت عمومی:

مصلحت عامه مجموعه ای از ارزشهاست .محتوای این مجموعه فراتر از رعایت صرف خواسته ها وآمال سیاسی است. مفهوم عامه در تقوای رهبران ،تحقق برادری ،مساوات و عدالت متبلور می شود(منوریان،1386 ،17)

درخصوص مصلحت عمومی به برخی عبارات نهج البلاغه اشاره می شود:

1- در وصیت به امام حسن (ع) و امام حسین(ع) پس از صربت خوردن چنین می فرمایند:

«شما را و تمام فرزندان و خاندانم را و کسانی را که این وصیت به آنها می رسد، به ترس از خدا و نظم در امور زندگی و یجاد صلح وآشتی در میانتان سفارش می کنم ،زیرا من از جد شما پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که می فرمود :اصلاح دادن بین مردم از نماز و روزه یک سال برتر است(نهج البلاغه ،نامه 47).

 

 ب: مصلحت حکومتی  وقانونی

مصالح و منافع حکومتی و قانونی اعضای جامعه در قالب موازین و اصول مصوب تبیین می شوند. از تکالیف کارگزاران و مدیران،رعایت قانون و احترام به آن است؛اما باید به خاطر داشت که رعایت قانون به معنای پیروی بی چون و چرا از قوانین نیست بلکه مدیران باید روح قانون را درک کنند وآنها را با مصالح مراجعان و مصالح قانونی را با مصالح عمومی تطبیق دهند. بخشی از سخنان حضرت در خصوص مصلحت حکومتی وقانونی این گونه است:

«ای مردم سوگند به خدا من شما را به هیچ طاعتی وادار نمی کنم مگر آن که پیش ازآن خود عمل کرده ام و از معصیتی شما را باز نمی دارم زآن که پیش از آن خود ترک گفته ام(همان ؛خطبه 175)

«وآداب پسندیده ای را که بزرگان این امت به آن عمل کردند و ملت اسلام با آن پیوند خورده و رعیت باآن اصلاح شدند برهم مزن و آدابی که به سنتهای خوب گذشته زیان وارد می کند پدید نیاور که پاداش برای آورنده سنت، وکیفر برای تو باشد که آنها را درهم شکستی(همان ،نامه 53) معنا و مفهوم این سخنان گهربار این است که مصلحت حکومتی و قانونی در گرو رعایت قانون و اجرای درست آن و متعهد بودن حاکمان به قوانین و احکام شرعی است.

پ: مصلحت سازمانی و حرفه ای

دربرخی سازمانها آن چنان حاکمیت و سلطه ای دیده می شود که انسانها را اسیر و برده خود می کنند .انسان سازمانی،ویژگی هاوخصوصیات سازمان را به خود می گیرد و از خصایص انسانی عاری می شود .در تدوین اخلاقیات سازمانی ،مصلحت و منفعت سازمانی و حرفه ای باید به گونه ای تدوین شود که ارزشهای دیگر مخدوش و منکوب نشوند.

امام علی (ع) ضمن توجه همه جانبه به سازمان و ارزشهای انسانی ،نکاتی را متذکر شده اند :

- «جایگاه رهبر مانند ریسمان محکمی است که مهره ها را متحد ساخته به هم پیوند می دهد .اگر این رته ازهم بگسلد ،مهره ها پراکنده و هرکدام به سویی خواهند رفت وسپس هرگز جمع آوری نخواهند شد(همان،خطبه 146)

- «رفتار کارگزاران را بررسی کن و جاسوسانی راستگوووفا پیشه برآنان بگمار که مراقبت و بازرسی پنهانی تو از کار آنان ،سبب امانت داری و مهربانی با رعیت خواهد بود»(همان،نامه 53)

ت: مصلحت شخصی

انسجام میان افراد و اعضای جامعه و پیوند آنها با دولت ،به حکومت نیرو وتوان می بخشد ،هرگاه ارزشها و انتظارات فردی و ارزشهای مقبول جامعه و سازمانها یکسان باشد دیگر نمی توان بین مصلحت شخص ،سازمانی یا عمومی و ملی فرقی قائل شد.

ارزشهایی فردی محسوب می شوند که اگر فرد آنها را رعایت کند موجب تسهیل در امور و برداشته شدن گامهایی در جهت تامین مصالح عمومی در جامعه می شود.

درسخنان گهر بار امام علی (ع) در این زمینه سفارشات فراوانی رسیده است که برخی ازآنها اشاره می کنیم:

- امام در وصیت به فرزند خود می فرمایند:«پسرم نفس خود را میزان میان  خود و دیگران قرار ده فپس آنچه را که برای خود دوست داری برای دیگران نیز دوست بدار وآن چه را که برای خود نمی پسندی برای دیگران مپسند ،ستم روا مدار آن گونه که دوست نداری بر تو ستم گردد.نیکوکار باش آن گونه که دوست داری به تو نیکی کنندوآنچه را که برای دیگران زشت می داری برای خود نیز زشت بشمار(همان،نامه 31)

- «باد غرور،جوشش خشمت،تجاوز دستت،تندی زبانت را در اختیار خود گیر(همان،نامه 53)

در واقع می توان گفت که مصلحت اندیشی می تواند وسیله ای برای حفظ و قای خود انسان یا بقای دین در زمانها و مکانهای متفاوت باشد. اما مصلحت نباید به وسیله ای برای حفظ حکومت  و قدرت تبدیل شود و به بهانه آن احکام دین به تعطیلی کشانده شود.نکته مهم دیگر این است که هرکسی نمی تواند تشخیص دهنده مصلحت باشد و و هرچیزی هم نباید مورد مصلحت واقع شود.رعایت اهم و مهم در مصلحت اندیشی ها ضروری است.

مصلحت و امنیت:

یکی از ابزارهایی که براي اجراي دسـتورات اسـلام در راسـتاي نیازهـاي زمـان مـدنظر می باشد اختیاراتی است که در چارچوب مصلحت اندیشی به حکومت اسلامی تفـویض شده است.در مواردی موضوع امنیت مورد مناقشه جدی است که آیا امنیت حکومت مطرح است یا امنیت مردم وارزشها وآزادیهای آنان . ازطرفی،امنیت جویی از جذاب ترین اندیشه های بشری است که در اولین و ضروری ترین برداشت،با «صیانت نفس» پیوند ناگسستنی دارد .از این روست که در اولین تعاریف از امنیت ،رویکرد سلبی «نبود تهدیدات » محور واقع شده است و مفهوم امنیت به نبود تهدیدات نسبت به ارزشهای کمیاب اشاره دارد اما در تعاریف جدید تر بر مبنای رویکرد ایجابی ،امنیت به وضعیتی اطلاق می شود که درآن توان و امکان پیشبرد اهداف،ارزشها و خواستها وجود داشته باشد(افتخاری،1380 :119) و از طرف دیگر حکومت ممکن است برای حفظ امنیت خود ،محبور باشد برخی ازآزادیها را محدود یا ممنوع نماید.

مطابق رهیافت مثبت از امنیت،مفهوم امنیت مبتنی بر انتظارات است که شرط لازم ثبات سیستم است اما از سوی دیگر مفهوم امنیت مبتنی بر رضایت است.(عبدالله خانی،1382 :26) و براین اساس تلقی هربازیگر از امنیت ،حاصل تلاقی «پیش داشته ها یا اولویت ها ی « با «چارچوب موجود جامعه» می باشد که مبنای ارزیابی روندها و پویشهای اجتماعی واقع می شود. دستور کار امنیت سیاسی شامل ثبات سازمانی نظم اجتماعی است.برهمین اساس آماج تهدیدهای سیاسی را ثبات سازمانی دولت و به طور مشخص تر اندیشه دولت به ویژه هویت ملی و ایدئولوژی سازمان بخش و نهادهای تجلی بخش آن تشکیل می دهد با این وصف ،تهدیدهای سیاسی ،معطوف به مشروعیت داخلی واحدهای سیاسی است که عمدتا به ایدئولوژیها و سایر اندیشه ها و موضوعات تعریف کننده دولت برمی گردد. به عبارت دیگر کانون اصلی تمام این تهدیدهای سیاسی ،حاکمیت دولت است.دراین راستا هر آنچه شناسایی ،مشروعیت و اقتدار نظام حاکم را زیر سئوال ببرد،تهدیدی وجودی علیه حاکمیت محسوب می شود.بر این اساس حکومت نه تنها از موقعیت سیاسی بلکه از حاکمیت خود در ابعاد داخلی دفاع می کند. Buzan,1998:146)

مصلحت نظام

مفهوم نظام در این ترکیب به معنای رژیم سیاسی یا حکومت است که وجوب رعایت مصلحت آن سابقه ای دیرینه در اندیشه و فلسفه سیاسی داشته است. از حیث تبار شناسی ،زایش و بسط این مفهموم،بیانگر ارتباط یابی روز افزون آن با مفهوم کلان تر نظام به معنی سیستم جامعه بوده که کیفیت تعامل این دو به تضارب آراء متفاوت انجامید .فقه سیاسی شیعه نیز که در سیر تطور خود مفاهیم و مقولات جدیدی را به مقتضای نیازها و الزامات زندگی سیاسی- اجتماعی موضوع تفقه قرار داد. در بستر انقلاب اسلامی ، مصلحت نظام(اسلامی و حکومت دینی) را از امور مهمه ای می داند که حفظ نظام وابسته به آنهاست.«تعبیر حفظ نظام به محافظت از کیان حکومت اسلامی در مقابل دشمنان اسلام»(تقوی:1378 ،60) و پذیرش تقدم آن بر احکام اولیه و ثانویه . و پذیرش تقدم آن بر احگام اولیه و ثانویه شریعت،در اندیشه وفقه سیاسی شیعه،پیشینه ای ندارد اما پس از ظهور جمهوری اسلامی ،موکدا مورد اهتمام گشت .آنچه که در حفظ نظام جمهوری اسلامی دخالت داردکه فعل یا تزک آن موجب اختلال نظام می شود وآنچه که ضرورت دارد که ترک آن یا فعل آن مستلزم فساد است وآنچه که فعل یا ترک آن مستلزم حرج است..»(صحیفه نور:ج15،188).بنابراین مرحله مصلحت اندیشی حکومت ،خارج ازچارچوب احکام فرعیه از پیش تعیین شده،آغاز گشت.

دراین مراحل ،با خلط مصلحت اسلام ونظام،پون «اجرای احکام الهی جز به وسیله حکومت ممکن نیست،چرا که  در غیر این صورت هرج و مرج لازم می آید ....حفظ نظام از واجبات موکد و اختلال امور مسلمین از امور مبغوض است»(امام خمینی ره:13858؛4) .

مصلحت اسلام ومسلمین (جامعه اسلامی)به مصلحت نظام وابسته گشت. دراین راستا دغدغه اصلی فلسفه سیاسی و همچنین ،فقها به سیاق اندیشه سیاسی قدیم ،ترسیم نظام مطلوب و سپردن آن به فرد صالح و متشرع بوده است که«چه کسی باید حکومت کند» و از این رو،متفاوت از فلسفه سیاسی جدید است که سئوال محوری آن را «چگونه باید حکومت کرد؟»،تشکیل می دهد.(سلیمانی :1389 ،15 )

نتیجه گیری:

همان طور که گفته شد مصلحت در اسلام امری مهم است که در سیره پیامبر اکرم (ص)، و اهل بیت علیهم السلام و همچنین در پیامها وسخنان و عمل بنیانگزار جمهوری اسلامی ایران و رهبر معظم انقلاب اسلامی ،موارد زیادی از آن دیده شده است. مصلحت در اسلام به معنی این است که اسلام در موارد بسیاری انعطاف لازم را دارد و بقول شهید مطهری در اسلام برای احتیاجات ثابت بشر قوانین ثابت وبرای احتیاجات متغیر او ،وضع متغیر در نظرگرفته است.از این راه که اوضاع متغیر را با اصول ثابتی مربوط کرده است وآن اصول ثابت در هر وضع متغیری قانون فرعی خاص خود را دارد.(مطهری،1356؛25)

ثبات و تغییر درقوانین اسلام مانند ثبات وتغییر در قوانین طبیعت است .تغییر و تحول در طبیعت امری کاملا روشن است .اسلام نیز یک سلسه اصول و قوانینی دارد که گذشت زمان آنها را دچار تغیر و تحول یا فرسودگی نمی کند و در طول زمانها لایتغیر می ماند وباید بماند مانند توحید که از اصول لایتغیر است.یا اصولی مانند نبوت و معاد وعدل و اصل ضرورت تعبد انسان و امثال اینها از اصول ثابت هستند . اصول ارزشی که اسلام برای اداره حکومت و جامعه و امور اقتصادی و فرهنگی تعیین کرده است نیز از اصول ثابت و لایتغیر هستند.مثلا تامین معیشت حلا و سعادت ورفاه عادلانه ،یک اصل اقتصادی است. اقتصاد وسیله و ابزار است برای تامین معیشت حلال نه اینکه هدف اشد ویا وسیله ای برای تفاخر،تکاثر و تبذیرگردد.این اصل در مباحث و اعمال اقتصادی محور است و هرآنچه که این اصل را تامین کند حلال است ولو اینکه در متن فقه اسلامی چیزی در مورد آن گفته نشده باشد.

باتوجه به مطالب فوق ،در حوزه شریعت یک سری قوانین و اصول ارزشی مطرح است که تامین آن با نظر داشت شرایط و موقعیت های خاص زمانی (مصالح مقطعی)،وسایل و ابزار ویژه ای (قوانین متغیر) را می طلبد.

* دانشجوی دکترای روابط بین الملل

_______

فهرست منابع:

- قرآن کریم ترجمه الهی قمشه ای،چاپ سوم،دارالقران کریم،قم

- نهج البلاغه ؛ترجمه محمد دشتی،قم ،موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرامومنین علیه السلام

- ابن عساکر،ترجمه الامام علی علیه السلام من تاریخ مدینه دمشق،بیروت موسسه المحمودی للطباعه

- ابن شهرآشوب،ابوجعفر محمد،مناقب آل ابیطالب،بیروت ،دار الاضواء،1405ه ق

- ابن منظور،لسان العرب،بیروت دارالاحیاء تراث العربی،1416 ه ق

- افتخاری،اصغر،بهاروتابستان 1388،«مقام مصلحت در اندیشه وعمل سیاسی امام خمینی»،دانش سیاسی شماره یکم

- تقوی،سید محمد ناصر،(1378)،حکومت ومصلحت،تهران ،امیرکبیر

- جرج جرداق،الامام علی ابن ابیطالب صوت العداله الانسانیه،بیروت،دارالمکتبه الحیاط،1970

- سلیمانی،فاطمه؛نسبت مصلحت و امنیت در فقه سیاسی شیعه،فصلنامه مطالعات راهبردی،سال سیزدهم شماره چهارم،1389

- صحیفه امام خمینی ره

- عبدالله خانی،علی،(1385)،عدالت وامنیت،فصلنامه علوم سیاسی شماره 33

23:58

(0)


17 فروردين 1395

آزادی تدمر پایان رؤیای داعش برای رسیدن به مدیترانه(یادداشت - مسائل راهبردی )

 

آزادی شهر باستانی «تدمر» یا «عروس صحرا» بر خلاف عدم انعکاس تبعات و پیامدهای آن برای تروریست‌ها و حامیان منطقه‌ای و بین‌المللی‌شان، در سرنوشت کلی سوریه، بسیار تأثیرگذار است.

در این گزارش نگاهی انداخته‌ایم به طرحی بی‌سروصدا که داعش در حال اجرای آن بود تا شمال عراق را به ساحل شرقی مدیترانه متصل کند؛ طرحی که تجزیه سوریه را بسادگی میسر می‌کرد. اما آزادی تدمر این رؤیای شیرین را بر باد داد.


اندازه بزرگتر نقشه در اینجا  
  

 

دمشق چگونه از خطر گریخت؟

سلسله کوه‌های قلمون از غرب صحراهای استان دمشق تا مرزهای شرقی لبنان امتداد یافته و در دو سال گذشته شاهد بیشترین حجم درگیری‌ها میان ارتش سوریه و نیروهای مقاومت حزب‌الله با تروریست‌های تکفیری بود.

درگیری‌ها در مناطق مختلف قلمون از جمله نبرد برای آزادسازی بزرگراه دمشق - حمص، پاکسازی شهرک‌ها و روستاهای مرزی لبنان و سوریه و پاکسازی شهرک راهبردی الزبدانی همگی با پیروزی قاطع جبهه مقاومت همراه شد و همین مسئله ضریب امنیتی پایتخت سوریه را به شکل ویژه‌ای افزایش داد و گروه های تروریستی جبهه النصره و داعش در غرب دمشق، شرق و مناطق مرزی لبنان در محاصره قرار گرفتند.

همزمان با این پیروزی‌ها، ارتش سوریه و نیروهای مقاومت عرصه را بر مخالفان مسلح در قلمون شرقی بویژه در شهرهای الضمیر، رحیبه و جیرود تنگ کردند و در نهایت مسلحین در این مناطق به آشتی ملی تن دادند و تا حدود زیادی امنیت فرودگاه راهبردی نظامی الضمیر و بزرگراه حمص - دمشق تامین شد.

سقوط الضمیر زنگ خطری برای امنیت دمشق و شرق لبنان

اما در هفته های اخیر، رشته کوه‌های شرقی قلمون و در رآس آن شهر الضمیر شاهد درگیری سنگین میان گروه های تروریستی داعش و جیش الاسلام بوده است.

گروه تروریستی جیش الاسلام که یکی از بزرگترین گروه‌های شبه نظامی در مناطق مرکزی سوریه به شمار می‌آید در درگیری‌های هفته‌های گذشته با تروریست‌های داعشی در قلمون شرقی ضربات سختی را متحمل شده که کشته شدن چند فرمانده سرشناس آنان فقط بخشی از این خسارت‌ها است.

در مقابل، عناصر تروریستی داعش با حملات ایذایی و پیشروی های گام به گام توانستند ارتفاعات حومه شهر الضمیر را اشغال کنند و هر چه بیشتر به این شهرک راهبردی نزدیک‌تر شوند.

اما بافت جمعیتی در شهر الضمیر، تسلط عناصر تروریستی داعش بر این شهر را با مشکل روبه کرده و همین مسئله باعث شد تا آنان همزمان با راهبرد تبلیغات رسانه‌ای، ترورهای پنهانی را نیز در دستور کار قرار دهند تا اشغال این شهر هموارتر شود.

اگر تروریست‌های داعشی موفق به اشغال شهر الضمیر شوند بدون شک در آینده دامنه حملات به مناطق جرود جراجیر، قاره و در ادامه بخش‌هایی از مناطق مرزی لبنان و سوریه در قلمون غربی کشیده می‌شود.

فرماندهان میدانی جبهه مقاومت به این مسئله توجه کافی دارند که تسلط عناصر تروریستی بر شهر الضمیر زنگ خطر را برای کاهش امنیت پایتخت سوریه و بزرگراه حمص - دمشق به صدا در می آورد و تحوات میدانی در شهرک القریتین نشان می‌دهد، ارتش سوریه و نیروهای مقاومت پس از آزادی این شهر، پاکسازی الضمیر را در دستور کار خود قرار داده‌اند.

تلاش همزمان داعش برای اتصال شمال عراق به شمال لبنان

داعش همزمان با پیشروی‌ها در قلمون شرقی، در بخش‌هایی از مناطق شرقی لبنان و قلمون غربی نیز شکست سختی را به تروریست های جبهه النصره وارد کرده و همین مسئله باعث شده دیگر گروه‌های تروریستی از بیم شکست، درصدد اتحاد با داعش باشند و تجمیع این نیروها تهدیدی برای دمشق و شمال لبنان است.


اندازه بزرگتر نقشه در اینجا    

 

درگیری‌های شدید میان گروه‌های تروریستی جبهه النصره و داعش در شرق لبنان و در نزدیکی شهر عرسال و منطقه قلمون ادامه دارد و داعش در تلاش است با اشغال عرسال، علاوه بر شکست محاصره، یک خط پشتیبانی جدید ایجاد کند.

این تحرکات نشان می‌دهد عناصر تروریستی داعش درصدد هستند با اشغال شهر عرسال در شرق لبنان زمینه را برای تسلط بر قلمون غربی ( قاره، جراجیر) و همزمان قلمون شرقی فراهم کنند تا از این طریق به شهر القریتین در شرق استان حمص و در نهایت به استان دیرالزور در شرق سوریه و استان نینوا در شمال عراق متصل شوند اما غافل از اینکه القریتین سرانجام تحت کنترل ارتش درآمد.

قابل ذکر است تحرکات داعش در شرق لبنان، قلمون غربی و قلمون شرقی همزمان ادامه دارد.

اما باید به این نکته توجه داشت آزادسازی شهر تدمر و القریتین در شرق استان حمص تمام معادلات گروه تروریستی داعش را برای ایجاد امارتی متشکل از کشور عراق، سوریه و لبنان بر هم زده است.


اندازه بزرگتر نقشه اینجا    

 

راهبرد جبهه مقاومت برای جلوگیری از رسیدن داعش به مدیترانه چیست؟

گروه تروریستی داعش پس از تثبیت مواضع در شمال عراق (استان نینوا) و شرق سوریه (بخش‌هایی وسیع از استان دیرالزور) سال گذشته شرق استان حمص را هم به کنترل خود در آورد و در تلاش بود از طریق شهر راهبردی تدمر و القریتین، عملیات اشغال قلمون شرقی را آغاز کند و یک گام دیگر به قلمون غربی نزدیک تر شود.

داعش از سویی دیگر با تمام قدرت درصدد بود با تسلط بر شرق لبنان (شهر عرسال)، از یک جبهه دیگر بر قلمون غربی فشار وارد کند تا خط ارتباطی آنان از شمال استان عراق، شرق و مرکز سوریه به لبنان برسد.

همه تحرکات گروه تروریستی داعش در شرق استان حمص سوریه و شرق لبنان نشان می‌دهد آنان در یک سال گذشته با کمک متحدان منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای به دنبال محقق کردن این مسئله بودند تا شمال استان عراق و شرق سوریه را از طریق اشغال بخش‌هایی از مرکز سوریه (قلمون شرقی و قلمون غربی) به شرق لبنان و در آینده به دریای مدیترانه متصل کنند.

یادآوری این نکته ضروریست که نیروهای مقاومت حزب الله در مناطق مرزی لبنان و سوریه در آمادگی کامل هستند و تاکنون برای جلوگیری از ایجاد شائبه اختلافات مذهبی، عملیات پاکسازی شهر عرسال (شرق لبنان) را آغاز نکرده‌اند هر چند گروه تروریستی جبهه النصره با سوء استفاده از کمپ آوارگان سوری در عرسال حملات علیه حزب الله را از این شهر سازماندهی می‌کند.

اما اگر گروه تروریستی جبهه النصره کوچکترین اقدام را علیه ارتش لبنان انجام دهد یا گروه تروریستی داعش به این شهر نزدیک شود بدون شک نیروهای مقاومت حزب الله این آمادگی را دارند یک بار برای همیشه ریشه فتنه را در شرق لبنان خشک کنند.

آزادسازی شهر تدمر و شهر القریتین و ادامه عملیات در شرق استان حمص برای تثبیت مواضع ارتش نشان می‌دهد نیروهای مقاومت نه تنها اجازه نمی‌دهند امارت عراق، سوریه و لبنانی داعش ایجاد شود بلکه این عملیات مقدمه‌ای برای شکست محاصره شهر دیرالزور در شرق سوریه و پاکسازی استان الرقه در شمال شرق است که در بازه‌های زمانی مشخص انجام می‌شود و پیام آشکاری برای کاخ سفید به شمار می‌آید که راهبرد خاورمیانه جدید و تجزیه غرب آسیا محکوم به شکست است.

به نقل از خبرگزاری فارس

 

 

13:37

(0)


5 دی 1394

روزهای سخت با پایانی خوش بازخوانی بخشی از بیانات مقام معظم رهبری درباره حماسه 9 دی(یادداشت - مسائل راهبردی )


یکی بود ، بود یکی نبود
حدود 6سال پیش درچنین روزهایی کشوربزرگ ایران با تاریخی  به قدمت خود تاریخ و تمدنی 7000ساله بعد از خلق حماسه بزرگ حضور حداکثری درانتخابات ، روزهای سخت و طاقت فرسایی را تجربه می کرد، روزهایی که غبارها و فضای مه آلودی که از سوی دشمنان این نظام درخارج از کشور وبرخی عوامل آنها در داخل ایجاد شده بود ،تشخیص حق وباطل را سخت کرده بود ،8ماه دفاع مقدسی که باید دراین فضای غبار آلود و بین خانواده خود اقدام به مین روبی می نمودیم تا کسی از اعضای این کشوربزرگ 80میلیونی آسیبی نبیند. چه سخت بود وقتی که خیابانهای تهران دو قطبی شدند و برادری در برابر برادر دیگر قرار گرفته بود درحالی که او را نمی شناخت! چه سخت بود دیدن صحنه رقصیدن وپایکوبی عده ای در روز عاشورا ، چه سخت بود دیدن تخریب اموال عمومی، چه سخت بود جوانان سنگ به دستی که به جای پرتاب سنگ به سمت صهیونیستها آن را به سمت مقاومت و براداران خود پرتاب می کردند وپایگاههای بسیج را آتش می زدند ، فتنه ای بود عظیم.
اما دراین میان کشتی بان این انقلاب، سخت مراقب بود تا کشتی انقلاب دراین دریای متلاطم به سرمنزل مقصود و به ساحل آرامش برسد. او هرگز ازساکنان کشتی سئوال نمی کرد که از کدام قوم و قبیله و طایفه و مسلک هستی و تنها ازآنها می خواست کشتی که درآن نشسته اند را سوراخ نکنند تا هم خود وهم دیگران به آسایش برسند .چه روزهای سختی بود ،کشتیبان مظلوم بود اما کشتی درحرکت بود!

آدمهای بزرگی که کم آوردند 

آدمهای به ظاهر بزرگی که دراین کشتی نشسته بودند ،کم آوردند وآدمهای به ظاهر کوچکی که بزرگ بودند وسخنی ازآنان درمیان نبود ، سیاسیونی که درک اندکی ازسیاست داشتند و غیرسیاسیونی که بصیرت داشتند و 8 ماه حماسه به 9 دی ختم شد، مردمی که دیگر صبرشان از این شرایط به سر آمده بود،مردمی که احساس کردند انقلابشان درخطر است ، چون سیل خروشانی جاری شدند و حماسه ای خلق کردند تاریخی و ماندگار به عظمت خود ملت ایران .
کشتی بان انقلاب در تعریف این حضور گفت: «روزهاى سال، به طور طبیعى و به خودى خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدتهاست که یک روزى را از میان روزهاى دیگر برمی کشد و آن را مشخص می کند، متمایز می کند، متفاوت می کند و مثل یک پرچمى نگه می دارد تا راهنماى دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فى نفسه با روزهاى دیگر فرقى ندارد؛ این حسین بن على (علیه السّلام) است که به این روز جان می دهد، معنا می دهد، او را تا عرش بالا می برد؛ این مجاهدتهاى یاران حسین بن على (علیه السّلام) است که به این روز، این خطورت و اهمیت را میبخشد. ، روز نهم دىِ امسال هم از همین قبیل است. نهم دى با دهم دى فرقى ندارد؛ این مردمند که ناگهان با یک حرکت - که آن حرکت برخاسته از همان عواملى است که نوزدهم دىِ قم را تشکیل داد؛ یعنى برخاسته ى از بصیرت است، از دشمن‌‌‌‌‌شناسى است، از وقت‌‌‌‌‌شناسى است، از حضور در عرصه‌ى مجاهدانه است - روز نهم دى را هم متمایز می‌کنند.
مطمئن باشید که روز نهم دىِ امسال هم در تاریخ ماند؛ این هم یک روز متمایزى شد. شاید به یک معنا بشود گفت که در شرائط کنونى - که شرائط غبارآلودگىِ فضاست - این حرکت مردم اهمیت مضاعفى داشت؛ کار بزرگى بود. هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر میکند، دست خداى متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن على (علیه السّلام) را مى‌‌‌بیند. این کارها کارهائى نیست که با اراده‌‌‌‌ى امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهى است؛ همان طور که امام در یک موقعیت حساسى - که من بارها این را نقل کرده‌‌‌‌ام - به بنده فرمودند: «من در تمام این مدت، دست قدرت الهى را در پشت این قضایا دیدم». درست دید آن مرد نافذِ بابصیرت، آن مرد خدا(بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام نوزدهم دى ماه 19/10/1388)
مسئولان چشمشان را بازکنند
درجای دیگری ایشان به مسئولان هشدار دادند که به حرکت مردم توجه کنند،ظاهرا دراین جا بصیرت مردم بیش از برخی مسئولان بود .ایشان فرمودند:«..... مسئولین کشور بحمداللَّه چشمشان هم باز است، مى‌‌‌‌بینند؛ مى‌‌‌‌بینند مردم در چه جهتى دارند حرکت می کنند. حجت بر همه تمام شده است. حرکت عظیم روز چهارشنبه‌ى نهم دى ماه حجت را بر همه تمام کرد. مسئولین قوه‌‌‌‌‌ى مجریه، مسئولین قوه‌‌‌ى مقننه، مسئولین قوه‌‌‌‌ى قضائیه، دستگاه‌‌‌هاى گوناگون، همه می دانند که مردم در صحنه‌‌‌اند و چه می خواهند. دستگاه‌‌‌‌‌‌ها باید وظائفشان را انجام بدهند؛ هم وظائفشان در مقابل آدم مفسد و اغتشاشگر و ضدانقلاب و ضدامنیت و اینها، هم وظائفشان در زمینه‌‌‌ى اداره‌‌‌‌‌‌ى کشور.( بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام نوزدهم دى ماه 19/10/1388)
موقعیت شناسی
اما این رهبر روحانی از توصیه های پدرانه خود نیز غفلت نکرد و همه را به شناخت شرایط زمان و مکان دعوت کرد وگفت:«..... شناختن موقعیت، فهمیدن نیاز، حضور در لحظه‌ى مناسب و مورد نیاز؛ این اساس کار است که مؤمن باید این را هم با خود همراه داشته باشد تا بتواند وجودش مؤثر بشود؛ آن کارى را که باید انجام بدهد، بتواند انجام بدهد. .... یکى از این قله‌هاى فراموش نشدنى، همین نهم دى امسال بود..... (بیانات در دیدار با اعضای شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى 29/10/1388) .
رهبر معظم انقلاب به خوبی بر عظمت این حرکت تاریخی و خودجوش آگاه است و می فرماید:«.. مى‌بینید آن روزى که توده‌ى عظیم مردم در سرتاسر کشور احساس کنند که دشمنى‌اى متوجه انقلاب است، احساس کنند که دشمنىِ جدى‌اى وجود دارد، بدون فراخوان حرکت می کنند مى‌آیند. روز نهم دى شما دیدید در این کشور چه اتفاقى افتاد و چه حادثه‌اى پیش آمد. دشمنان انقلاب که همیشه سعى میکنند راهپیمائى‌هاى میلیونى را بگویند چند هزار نفر آمده‌اند - تحقیر کنند، کوچک کنند - اعتراف کردند و گفتند در طول این بیست سال، هیچ حرکت مردمى‌اى به این عظمت در ایران اتفاق نیفتاده است؛ این را نوشتند و گفتند. آن کسانى که سعى در کتمان حقائق درباره‌ى جمهورى اسلامى دارند، این را گفتند. علت چیست؟ علت این است که مردم وقتى احساس می کنند دشمن در مقابل نظام اسلامى ایستاده است، مى‌آیند توى میدان. این حرکتِ ایمانى است، این حرکتِ قلبى است؛ این چیزى است که انگیزه‌ى خدائى در آن وجود دارد؛ دست قدرت خداست، دست اراده‌ى الهى است؛ این چیزها دست من و امثال من نیست. دلها دست خداست. اراده‌ها مقهور اراده‌ى پروردگار است. وقتى حرکت خدائى شد، براى خدا شد، اخلاص در کار بود، خداى متعال این جور دفاع می کند. لذا میفرماید: «انّ اللَّه یدافع عن الّذین امنوا..........( بیانات در دیدار فرمانده و پرسنل نیروى هوائى ارتش جمهوری اسلامی ایران 19/11/1388)
دشمنان از فتنه گران دفاع کردند
شما دیدید فتنه‌اى به وجود آمد، کارهائى شد، تلاشهائى شد، آمریکا از فتنه‌گران دفاع کرد، انگلیس دفاع کرد، قدرتهاى غربى دفاع کردند، منافقین دفاع کردند، سلطنت‌طلبها دفاع کردند؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در مقابل همه‌ى این اتحاد و اتفاق نامیمون، مردم عزیز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دى، در روز بیست و دوى بهمن، آنچنان عظمتى از خودشان نشان دادند که دنیا را خیره کرد.( خطبه‌هاى نماز جمعه‌ى تهران در حرم امام خمینى (ره) در بیست و یکمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى (ره) 14/03/1389)
همه تکلیف دارند
آنچه که براى ما لازم است، این است که آحاد مردم، مسئولین، غیر مسئولین، بخصوص جوانها، بخصوص کسانى که سخن و حرفشان تأثیر دارد، احساس مسئولیت حضور در صحنه را از دست ندهند. هیچ کس نگوید من تکلیفى ندارم، من مسئولیتى ندارم؛ همه مسئولند. مسئولیت معنایش این نیست که اسلحه ببندیم، بیائیم توى خیابان راه برویم؛ در هر کارى که هستیم، احساس مسئولیت کنیم؛ مسئولیت دفاع از انقلاب و از نظام جمهورى اسلامى؛ یعنى از اسلام، یعنى از حقوق مردم، یعنى از عزت کشور. این، شرط اول: همه باید این احساس مسئولیت را داشته باشیم. و من مى‌بینم که این احساس مسئولیت را داریم. این را مردم کشور ثابت کردند، ثابت می کنند؛ حالا یک نمونه‌ى واضحش همین 9 دى بود(دیدار مردم مازندران در سالگرد حماسه 6 بهمن 6/11/1388)
حرکت 9 دی تبیین شود
نهم دی 88، حادثه کوچکی نیست بلکه آن حرکت عظیم و ماندگار مردمی، شبیه حرکت بزرگ ملت در روزهای اول انقلاب است و باید تلاش شود در سالگرد این حماسه، حرف اصلی ملت ایران، یعنی حرکت در سایه دین و تحقق وعده‌های الهی تبیین شود.

12:9

(0)


9 اسفند 1388

ايستادگي بر اصول انقلاب و مباني شرعي لازمه ديپلماسي كيفي، قوي و كارآمد است(یادداشت - مسائل راهبردی )

به گزارش خبرگزاري فارس به نقل از پايگاه اطلاع رساني دفتر مقام معظم رهبري، حضرت آيت الله خامنه اي رهبر انقلاب اسلامي امروز در ديدار وزير امور خارجه، مسئولان وزارت امور خارجه و سفرا و رؤساي نمايندگي هاي جمهوري اسلامي ايران در خارج از كشور، انقلاب اسلامي را پديد آورنده يك منطق و سياست نو در عرصه روابط بين المللي، با عنوان «سياست تعاملي ضدنظام سلطه» دانستند و تأكيد كردند: وظيفه سفير و نماينده جمهوري اسلامي ايران، بكارگيري ديپلماسي كيفي، قوي و كارآمد براي پيشبرد «سياست ضد نظام سلطه» است كه لازمه آن نيز ايستادگي منطقي بر اصول انقلاب و مباني شرعي و رودربايستي نداشتن نسبت به اين اصول و مباني است. 


ايشان با تأكيد بر اينكه اجراي عملي «سياست ضدنظام سلطه» منحصر به جمهوري اسلامي ايران است، افزودند: در نظام سلطه دو طرف وجود دارند كه يكي سلطه گر و ديگري سلطه پذير است اما جمهوري اسلامي ايران از همان ابتدا صراحتاً اعلام كرد، سلطه گر نيست و سلطه هيچ كشوري را هم نمي پذيرد. 
رهبر انقلاب اسلامي با اشاره به نو بودن «سياست ضد نظام سلطه» در جهان و استقبال دولتها، شخصيت ها و روشنفكران از اين منطق جديد در عرصه روابط بين المللي، خاطرنشان كردند: سياست ضد نظام سلطه داراي عقبه و پشتوانه هاي مستحكم استراتژيكي است كه يكي از آنها پشتوانه عظيم مردمي انقلاب اسلامي است. 
حضرت آيت الله خامنه اي با تأكيد بر اينكه برخلاف برخي انقلاب ها، حركت توفنده مردم از روز اول انقلاب اسلامي تاكنون كاسته نشده است، افزودند: در كدام كشور سراغ داريد كه بعد از گذشت 31 سال، حضور مردم در مراسم سالگرد انقلاب، نه فقط كاهش نيابد، بلكه افزايش چشمگير داشته باشد و اين پشتوانه حضور مردمي، موضوع بسيار مهمي است كه مخصوص جمهوري اسلامي ايران است. 
ايشان پيشرفتهاي خيره كننده علمي و فناوري دانشمندان جوان ايراني را يكي ديگر از پشتوانه هاي راهبردي سياست ضد نظام سلطه برشمردند و خاطرنشان كردند: يكي ديگر از اين پشتوانه ها، حضور مردمي كم نظير در انتخابات به عنوان مظهر عالي مردم سالاري است كه نه تنها كم نشده بلكه افزايش نيز يافته است. 
حضرت آيت الله خامنه اي، حجم عظيم آباداني و كارهاي عمراني در كشور در دولتهاي مختلف، و فعاليتهاي گسترده اجتماعي را از ديگر پشتوانه هاي راهبردي سياست ضد نظام سلطه دانستند و تأكيد كردند: همه اين عقبه هاي استراتژيك، روحيه بخش، و زمينه ساز اعتماد به نفس نماينده جمهوري اسلامي ايران در خارج از كشور است تا با اتكاء بر آنها سياست جديد و نو ضد نظام سلطه را بر پايه سه اصل عزت، حكمت، و مصلحت به پيش ببرد. 
ايشان استفاده از قوت ديپلماسي را براي پيشبرد اين سياست، بسيار مهم ارزيابي كردند و افزودند: قدرت و تأثيرگذاري ديپلماسي از قدرت نظامي، تبليغاتي و پول كمتر نيست و حتي در موارد متعددي بيشتر است ، بنابراين بايد براي اجراي سياست ضد نظام سلطه از ديپلماسي قوي و كارآمدي كه مبتني بر منطق ، عقل و روح اعتماد به نفس است ،استفاده كرد. 
رهبر انقلاب اسلامي لازمه ديپلماسي قوي و كار آمد را در درجه اول اعتقاد كامل به مباني شرعي، و اصول و انديشه هاي انقلاب اسلامي دانستند و خاطرنشان كردند:در عرصه ديپلماسي بايد با اعتماد به نفس ملي و بدون هيچگونه رودربايستي در پا فشاري بر اصولِ انقلابي و مباني ديني عمل كرد. 
حضرت آيت الله خامنه اي ، ايستادگي بر اصول انقلابي و مباني شرعي را نقطه قوت دستگاه ديپلماسي جمهوري اسلامي دانستند و تاكيد كردند: اين ايستادگي همراه با منطق ،نشان دهنده استحكام است و طرف مقابل را وادار به احترام و خضوع خواهد كرد. 
ايشان با اشاره به برخي تصورات غلط در سالهاي گذشته مبني بر لزوم استفاده از مفاهيم، روشها و تشريفات مورد نظر غربيها، براي همرنگ شدن و نزديكي با آنها افزودند: اين عده تصور مي كردند با تكرار مفاهيم غربيها و تسليم در برابر آنها، جايگاه و منزلت ما ارتقا پيدا مي كند در حاليكه سخنان و مفاهيم غربي ها كهنه و مربوط به دويست سال قبل است اما سخن و سياست جمهوري اسلامي ايران، سخني نو و تأثيرگذار است. 
رهبر انقلاب اسلامي با قدرداني از اقدامات انجام گرفته در وزارت امور خارجه، به موفقيتهاي جمهوري اسلامي ايران در عرصه ديپلماسي و در مقابله با چالش هاي بين المللي اشاره كردند و افزودند: به عنوان مثال در موضوع هسته اي، با وجود حجم بالاي دروغ، جنجال و فشار بر ضد نظام اسلامي، كشورهاي قدرتمند دنيا، نتوانستند به اهداف خود برسند، كه اين موضوع بيانگر استحكام عظيم بنيانها و بنيه قوي نظام جمهوري اسلامي ايران است. 
حضرت آيت الله خامنه اي تأكيد كردند: جمهوري اسلامي ايران از ابتدا اعلام كرده است كه بدنبال دستيابي به توانايي علمي و فناوري در زمينه هسته اي بمنظور بهره گيري از آن در تأمين نيازهاي صلح آميز از جمله انرژي است. 
ايشان افزودند: تبليغات و جنجال سازيهاي برخي كشورهاي غربي از جمله امريكا، انگليس و همچنين صهيونيستها، در اين زمينه كاملاً دروغ است و خود آنها نيز مي دانند كه دروغ مي گويند و اينگونه مخالفتها به ضرر آنها تمام خواهد شد. 
رهبر انقلاب اسلامي تأكيد كردند با وجود همه اين فشارها، جمهوري اسلامي ايران در زمينه فناوري هسته اي پيشرفتهاي زيادي داشته است و تا هر جا هم كه لازم باشد، پيشرفت خواهد كرد تا در اين عرصه علمي و فناوري به خودكفايي برسد. 
حضرت آيت الله خامنه اي با انتقاد از عملكرد آژانس بين المللي انرژي اتمي افزودند: برخي اقدامات و گزارشهاي آژانس، نشان دهنده عدم استقلال اين سازمان بين المللي است. 
ايشان تأكيد كردند: آژانس بين المللي انرژي اتمي نبايد تحت تأثير امريكا و برخي كشورها باشد زيرا اينگونه اقدامات يك جانبه، اطمينان به آژانس و سازمان ملل متحد را از بين مي برد و براي آبرو و حيثيت اين مجامع بين المللي نيز بسيار بد است. 
رهبر انقلاب اسلامي با تأكيد بر اينكه اساس كار در وزارت امور خارجه، پيشبرد سياست 
ضد نظام سلطه و تأثيرگذاري بر روابط بين المللي با استفاده از ديپلماسي قوي است، تأكيد كردند: بايد ديپلماسي كيفي بيش از پيش مورد توجه قرار گيرد و هر ديدار و يا سخن در عرصه ديپلماسي، كاملاً سنجيده و مبتني بر پيش بيني هاي صحيح باشد. 
حضرت ايت الله خامنه اي در بخش ديگري از سخنان خود آشنايي با ظرايف فن پيچيده ديپلماسي و مذاكره را براي ديپلماتهاي كشور، مهم خواندند و افزودند: ديپلماسي عمومي از ابتكارات جمهوري اسلامي ايران است و بايد توجه بيشتري به آن شود. 
ايشان همچنين ارتباط تأثيرگذار با ايرانيان خارج از كشور را مورد تأكيد قرار دادند. 
در ابتداي اين ديدار آقاي متكي وزير امور خارجه در سخناني دستور كار نشست امسال سفرا و نمايندگان جمهوري اسلامي ايران در خارج از كشور را «تغيير در مديريت جهاني، ديپلماسي عدالت محور» بيان كرد و گفت: تحكيم جايگاه ايران در معادلات سياسي و اقتصادي منطقه، تأمين امنيت و منافع ملي، تقويت روح همبستگي اسلامي، دفاع از مقاومت در فلسطين و لبنان، و مقابله با سلطه طلبي و دخالت قدرتها از جمله شاخص هاي سياست خارجي است. 
وزير امور خارجه همچنين گزارشي از عملكرد وزارت امور خارجه در حوزه هاي منطقه اي، مشترك المنافع، آسيا، آفريقا، امريكاي لاتين، و اروپا بيان و تأكيد كرد: در همه اين حوزه ها تلاش شده است تا با تفكيك و بازشناسي مواضع، روابطي هوشمندانه در عرصه بين المللي در چارچوب سه اصل عزت، حكمت، و مصلحت تنظيم شود.  

19:2

(0)


9 مهر 1394

و این گونه بینی ریاض به خاک مالیده شد(یادداشت - مسائل راهبردی )

عد از 27 روز جنگ نابرابر جنگنده های اف 16 آمریکایی- عربی وحمایت اطلاعاتی، لجستیکی کشورهای عرب منطقه  و آمریکا و انجام بیش از2500 سورتی عملیات هوایی علیه کشور فقیر یمن، عربستان سعودی پایان عملیات نظامی را اعلام نمود.

دراین زمینه نکات مهمی وجود دارد:
1-    این اقدام ائتلاف عربی  برای بسیاری از تحلیلگران غافلگیر کننده بود، زیرا ساعاتی قبل از ملک سلمان در فرمانی به مسئولان کشور خواستار حضور نیروهای موسوم به «حرس وطنی» یا نیروهای امنیت داخلی درکنار ائتلاف شده بود و امیر متعب پسر ملک عبدالله که فرماندهی این نیروها را برعهده دارد آن را افتخاری برای خود و نیروهایش دانسته بود.
2-    سخنگوی موسوم به ائتلاف عربی دو روز پیش ادامه عملیات را تاکید نموده و حتی گفته بود که احتمال ورود زمینی به یمن هم وجود دارد.
3-    وزیر خارجه سعودی چند روز پیش اعلام کرده بود که این عملیات تا زمان دستیابی به اهداف مورد نظر ادامه خواهد داشت .
4-    یکی از اهداف اصلی اعلام شده از سوی ائتلاف بازگرداندن عبد ربه منصوررئیس جمهور مستعفی یمن به قدرت بود.

اما آنچه که اکنون رخ داده است دقیقا برخلاف خواست ائتلاف و خصوصا ریاض بوده است:
اولا: عبد ربه منصور همچنان در ریاض است نه در یمن
ثانیا: اکنون عبدربه منصور به دلیل همراهی در جنگ علیه وطنش به خیانت متهم است ودیگر بازگشتی برایش متصور نیست
ثالثا: انصار الله و ارتش یمن با صبر استراتژیک خود و عدم پاسخگویی به حملات هوایی، بهانه ریاض و مفتیان سعودی مبنی بر تهدید حرمین شریفین از سوی انصارالله را باطل کردند.
رابعا: چهره عربستان سعودی در اذهان مردم یمن و مردم منطقه و جهان به عنوان تجاوز گر، قاتل کودکان، تخریب کننده زیرساختهای یمن باقی ماند ودرتاریخ ثبت خواهد شد.
خامسا: انصارالله همچنان مناطق خود را حفظ کرده اند و بدون شک در مذاکرات سیاسی دست برتر را خواهند داشت و آنچه که ریاض وائتلاف نتوانست در جنگ نظامی بدست آورد در مذاکره بدست نخواهد آورد.
سادسا: این پیروزی با تلاشهای دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران وحمایت همه جانبه کشورمان از مظلومین یمن صورت گرفت و این موضوع برای همه تحلیلگران روشن شده که ایران در شرایط سخت دوستان خود را رها نمی کند.
سابعا: حجم و توان نظامی کشورهای عربی که به آن افتخار می کردند و برخی هم آرزوی ادامه این حملات در سوریه وعراق را  داشتند مشخص شد.
طی روزهای آینده پرده ها کنار خواهد رفت و اسرار بیشتری از این جنگ وچگونگی توقف آن فاش خواهد شد.
و نهایتا این که آنچه که رهبری معظم انقلاب اسلامی چند روز پیش فرموده بودند که بینی عربستان در یمن به خاک مالیده خواهد شد، اکنون به لطف خدا این وعده نیز محقق شده است.
این پیروزی نتیجه استقامت مردم مظلوم یمن، رهبری فهیم و آگاه انصارالله ، حمایتهای جمهوری اسلامی ایران و جریانهای مقاومت در منطقه است. به ارواح مطهر شهدای یمن درود می فرستیم و برای مجروحین آن آرزوی سلامتی داریم . وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ

8:8

(0)


9 مهر 1394

مبارزه با داعش با دستان ناپاک غیر ممکن است(یادداشت - مسائل راهبردی )

ماههاست  کشورهای عربی و غربی ظاهرا باهدف مبارزه با ویروس روبه گسترش داعش درمنطقه ائتلافی را تشکیل داده اند اما داعش نه تنها نابود نشده بلکه اکنون در مصر و لیبی و سایر کشورهای جهان هم اعلام موجودیت می کند واکنون سئوال اساسی این است که چرا ائتلاف ناموفق بوده است؟
واقعیت این است که بسیاری از کشورهایی که دراین ائتلاف حضور دارند خود ازبوجود آورندگان جريانهای تروریستی داعش وامثال آن درجهان بوده و هستند و از نظر ایدئولوژیک، هم فکری با این تشکیلات دارندواز نظرسیاسی منافع آنها دربخشی ازجهان اسلام را تامین می کنند وتا زمانی که منافع خودشان درمعرض تهدید قرار نگرفته است اصولا اراده سیاسی برای از بین بردن آن وجود ندارد.
نوارصوتي اخير ابوبكر البغدادی سرکرده تروریستهای داعش که خود را خلیفه می نامد ، دارای نکات مهم وقابل تاملی است. وی در این پیام صوتی به عربستان سعودی وبرخی حکام عرب هشدارداد که داعش به آن کشورها نیز خواهد رسید وبه افراد خود دستور داد که این کشور را نا امن کنند. اما سئوال این است که چرا و چرا الان؟
ریاض آزمایشگاه تولید این ویروس بوده و سالها تفکری که اکنون داعش به استناد آن سر می برند وغارت می کنند و دختران جوان اقلیت ها را به غنیمت بین خود تقسیم می کنند، در مدارس رسمی حکومتی سعودی تدریس شده است وصدها دانش آموخته آن در پاکستان ویمن وسایر مناطق جهان اسلام وحتی غرب پراکنده اند و به فعالیت خود مشغولند.بیش از 200سال است که تفکر وهابیت ،حکم به کفر شیعه و سایر مومنان را غیر از این طایفه می اندیشند ،داده است و اکنون هم ابوبکر البغدادی می گوید :شیعیان (رافضی) را هرجا که یافتید بکشید!! اما در پیام او جمله ای درباره رژیم صهیونیستی که اولین قبله مسلمانان را تخریب می کند ،نیست!همانگونه که حرکتی در حاکمان عرب دراین زمینه نمی بینیم.
بیش از دوماه است که عربستان سعودی وبرخی کشورهای منطقه ، علیه آنچه خود ساخته بودند ائتلاف کرده اند،اما ائتلافی ناموفق ،بیش از دوماه است که شهر کوبانی که از اکراد منطقه هستند تحت محاصره داعش قرار دارند و آمریکاییها می گویند بیش از1800سورتی پرواز برای بمباران مواضع داعش داشته اند اما هنوز داعش نه تنها نفس می کشد بلکه ابوبکر البغدادی اکنون اروپا را هم تهدید می کند.براستی چرا؟ پاسخ روشن است زیرا غرب در نیات خود برای از بین بردن این ویروس صادق نیست و عرب نیز توان برخورد با ویروسی که خود ایجاد کرده و تکثیر نموده اند را ندارد. چطور می شود جنگنده های آمریکا از سویی مواضع داعش را بمباران کنند ودر طرف دیگر برای آنها مهمات بریزند؟!
سعودی حق دارد نگران باشد زیرا این ویروس برای ورود به این کشور از کسی اجازه نمی گیرد.سکوت درمقابل جنایاتی که این گروه تروریستی و سایر گروههای تروریستی مشابه طی سالهای گذشته درعراق وسوریه انجام دادند، آنها را برای ادامه اقداماتشان جری تر کرده است و انسجام بین کشورهای اسلامی برای مقابله با فکر تکفیر ضرورتی انکار ناپذیر است و همه کشورها چه بخواهند وچه نخواهند باید در این زمینه همکاری کنند .تروریسم خوب وبد ندارد.
جامعه بین المللی درتشخیص تروریسم منطقه که اکنون همه منطقه وحتی امنیت بین الملل را تهدید می کند ناتوان بودند واکنون در چگونگی درمان آن درمانده اند، ویروس تکفیر وتروریسم اکنون از نیجریه در آفریقا تا اندونزی در آسیا و کل خاورمیانه را فراگرفته است و این اشتباهی است که غرب و برخی کشورهای عربی منطقه و ترکیه در جذب و هدایت تروریستها به سوریه و عراق مرتکب شدند تا اهداف سیاسی خود را دنبال کنند. پیشتر جمهوری اسلامی ایران دراین زمینه هشدار داده بود که خشونت وافراطگری همه را تهدید می کند لازم است کشورهایی که در ایجاد این تفکر وتربیت وتقویت آن نقش داشته اند در سیاستهای دینی، آموزشی و سیاسی وامنیتی خود تجدید نظر نمایند.
مبارزه به تروریسم دستان پاک لازم دارد .دستی که نه درایجاد تروریسم نقش داشته باشد ، نه در تکثیر آن

8:21

(0)


19 مهر 1390

معادله بيداري اسلامي ، خاورميانه جديد وآينده ديکتاتورها(یادداشت - مسائل راهبردی )

بيش از 8 ماه است که منطقه خاورميانه، شمال آفريقا وخليج فارس که بخش اعظم جهان اسلام را شامل مي شود ، حوادثي را تجربه مي کند که پيش از اين سابقه نداشته است ،حوادثي که با اعتراض يک کارگر تونسي به عملکرد حکومت در تبعيض و هتک حرمت انساني آغاز و با سقوط بن علي و مبارک و در بدري قذافي ادامه پيدا کرد. اين بيداري توانست نه تنها ساير ملتها بلکه برخي حکام را هم بيدار کند! براي برخي از آنان دير شده بود وبراي برخي هم دارد دير مي شود!
اما در اين ميان شرايط براي رژيم صهيونيستي به شکل بسيار بدي در حال رقم خوردن است ، با سقوط يکي از ستونهاي اصلي مورد اتکاي رژيم صهيونيستي يعني مبارک، شرايط براي اين رژيم جعلي از هر زمان ديگري سخت تر شده است و به صراحت مي توانم بگويم که خاورميانه جديدي شکل گرفته که اسرائيل و حاميانش هرگز تصورش را هم نمي کردند. اکنون ديگر مقامات اسرائيل اين دست نوشته مردم را به خوبي مي بينند که: ما خاورميانه جديدي را مي سازيم!(نه مي خواهيم) خاورميانه اي که ديگر ديکتاتورها برآن حکومت نمي کنندتا از سياستهاي اسرائيل وآمريکا تبعيت نمايند. چنانکه رهبر فرزانه و انديشمند آگاه ، در همايش اخيربيداري اسلامي با اشاره به اين مطلب فرمودند: " در جريان انقلابهاي اخير، تحول بر دوش توده مردم است و آنهايند که جسم وجان خود را به ميدان مي آورند و با مجاهدت وفداکاري ، دشمن را از صحنه بيرون مي کنند. اين مردمند که شعارها را مي سازند ،هدفها را معي مي کنند و در نتيجه اجازه انحراف و سازش و تغيير مسير را به خواص سازشکار و آلوده و به طريق اولي به عوامل نفوذي نمي دهند."
روزنامه اسرائيلي جروازاليم پست در مقاله اي به قلم زوي مازل ZVI MAZEL
سفير سابق اسرائل در مصر که در تاريخ 18 سپتامبر(27 شهريور) در سايت خود منتشر کرد با اشاره به انزواي بيش از پيش اين رژيم به نکته اي اشاره کرده که قابل تامل است . اين روزنامه نوشته است که" اسرائيل با دولتها و حاکمان قرارداد صلح بسته ونه با ملتها ". و اين واقعيتي انکار ناپذير است . بهمين دليل است که اکنون برخي از افراد باقي مانده از رژيم سابق مصر همچنان بر اعتبار قرارداد ننگين کمپ ديويد پاي مي فشارند اما مردم ، سفارت اين رژيم را اشغال مي کنند. در اردن نيروهاي امنيتي اين کشور در فاصله يک کيلومتري سفارت اسرائيل وآمريکا تمام راههاي منتهي به آنها را مي بندند و مانع از دسترسي مردم به اين لانه هاي جاسوسي مي شوند اما مردم پرچم اين کشورها را در مقابل چشمان نيروهاي امنيتي و رسانه ها به آتش مي کشند و بغض خود را فرومي برند تا در زمان ديگري اقدامي را که شايسه است انجام دهند. اين نويسنده اسرائيلي نکته ديگري را يادآوري نموده وآن اينکه عليرغم انعقاد قرارداد صلح اردن ومصر وساير کشورها با اسرائيل، مادران در کودکي به فرزندان خود ياد داده و مي دهند که اسرائيل دشمن شماست و اين کودکان اکنون بزرگ شده اند.!
اتفاق بد ديگري هم براي اسرائيل افتاده است. ترکيه به عنوان يک کشور بزرگ اسلامي ، اکنون به يکي از مخالفين اسرائيل تبديل شده و حتي پا درمياني آمريکا براي دوستي با اين رژيم را نمي پذيرد . اگرچه اين رويکرد ممکن است تغييري تاکتيکي قلمدادگردد، اما واقعيت اين است که ترکها هم به خوبي دريافته اند که کساني محبوب قلب مسلمانان هستند که به دنبال تامين منافع مسلمانان و دشمن اسرائيل باشند! بهمين دليل است که اردوغان اشتباه استراتژيک خود در مصر براي دعوت از مردم مصر جهت تشکيل دولتي سکولار را ، در ليبي پس مي گيرد و مي گويد دمکراسي با اسلام منافاتي ندارد والبته اين تحليلي درست و مبتني بر واقعيت است. خود اردوغان و تيم هم فکر او زماني توانستند آراء مردم را از آن خود کنند که اعلام کردند بر مباني اسلامي پايبند هستند اما ايشان در تحليل وقايع خاورميانه اشتباه کرد والبته بعدا مجبور به اصلاح آن شد.
حتي محمود عباس که مدافع اصلي صلح با رژيم صهيونيستي بود و البته بسيار در اين زمينه تلاش کرد اکنون به اين نتيجه رسيده که بايد اقداماتي براي ترميم جايگاه خود نزد فلسطينيها و مسلمانان انجام دهد و بهمين دليل موضوع دولت مستقل فلسطيني را در سازمان ملل پيگيري مي کند. اما آمريکا حتي حاضر به پذيرش اين دولت حتي در کمتر از 22 درصد از سرزمين فلسطين ، نيست وتهديد کرده که درخواست فلسطينيها را وتو خواهند کرد! اوباما در صحن سازمان ملل با رويکردي منافقانه مي گويد از تشکيل دولت فلسطين حمايت مي کند اما نه از طريق سازمان ملل بلکه گفتگوي دو طرف فلسطيني و اسرائيلي! اما آقاي اوباما گويا فراموش کرده است که بيش از نيم قرن است که اين رژيم اشغالگر از تمام توان خود براي حذف تک تک فلسطينيها استفاده کرده و مذاکرات متعدد به اصطلاح صلح در شرم الشيخ و اسلو ... هم هيچگاه هيچ دستاوردي نداشته است . همه فلسطين متعلق به فلسطينها است و اين اشغالگران هستند که بايد بروند و اقدامات آمريکا در شوراي امنيت وسازمان ملل در وتو يا حمايت بي قيد و شرط آمريکا از اسرائيل فقط اعتبار اين سازمان بين المللي را از بين مي برد. اوباما وساير حاميان اسرائيل نيک مي دانند که اسرائيل همواره حداقل يک متحد اسراتژيک در جهان اسلام داشته و گاهي هم دو تا . فراموش نکنيد که ايران بيش از بيست سال متحد اسرائيل بود. بعد اسرائيل با ترکها رابطه استراتژيک داشت وبرخي اوقات با هردو( ايران زمان شاه و ترکيه) رابطه راهبردي داشته است . بعد هم مصر و ترکيه با هم بودند واکنون از اين سه کشور هيچکدام نمي توانند به ملت خود بگويند که با اسرائيل دوست هستيم ! نبايد فراموش کرد که رژيم شاه در ايران سالها متحد اصلي و مهم اسرائيل در منطقه بوده اما اکنون ايران از مدافعان اصلي آرمان فلسطين و مخالف اصلي و دشمن مهم وقوي اين رژيم است! اين مساله در ساير کشورهاي منطقه هم صدق مي کند و اکنون انزواي اسرائيل به انزواي ديکتاتورها انجاميده وانزواي ديکتاتورها به حذف آنان وحذف ديکتاتورها به انزواي اسرائيل ! معادله جالبي است !

14:34

(0)


31 فروردين 1389

بازخوانی رفتار صاحبان تسلیحات هسته‌ای(یادداشت - مسائل راهبردی )

بازخوانی رفتار صاحبان تسلیحات هسته‌ای

تدوین :فتح الله توسلی
خبرگزاری مهر -گروه سیاسی : با گذشت چند روز از برگزاری کنفرانس خلع سلاح توجه افکار عمومی جهان همچنان متوجه آرمانی است که درصورت تحقق امنیت و آرامش دایمی برای گیتی به ارمغان خواهد آورد.
در چند روز گذشته جمهوری اسلامی ایران میزبان کشورهای مختلف جهان در کنفرانسی بود که هدف آن خلع سلاح هسته ای به شمار می رفت .
عنوانی که برای این کنفرانس در نظر گرفته شده بود " انر‍ژی هسته ای برای همه و سلاح هسته ای برای هیچ کس " بود و به محض اعلام برگزاری این کنفرانس در تهران موجی از حملات تبلیغاتی و رسانه ای در خصوص این اجلاس به راه افتاد که همچنان ادامه دارد و مقامات آمریکایی و برخی از مقامات غربی با دستپاچگی به آن واکنش نشان دادند. البته بازخوانی رفتار هسته‌ای کشورهای صاحب تسلیحات هسته‌ای بخوبی نشانگر این امر است که این کشورها خود نقض‌کنندگان اصلی پیمان ان.پی.تی هستند و تنها در یک فرافکنی آشکار، سعی دارند با دیپلماسی فشار و انحراف افکار جامعه جهانی، نگاه‌ها را از خود دور کنند این درحالی است که رهبر معظم انقلاب و دولت جمهوری اسلامی ایران همواره اعلام نموده اند که سلاح هسته ای در دکترین نظامی ودفاعی کشور جایگاهی ندارد و ما بر خلاف غرب حقیقتا خواستار خلع سلاح هسته ای هستیم. اما براستی چرا غرب که مدعی تلاش برای خلع سلاح هسته ای است این قدر از برگزاری این کنفرانس در جمهوری اسلامی ایران برآشفته شده است؟
1- برگزار کننده اجلاس جمهوری اسلامی ایران بود که همواره طراح و معرف سیاستهای نوین در مبارزه با استکبار بوده وعلیرغم فشارها،محدودیتها ،تحریمها و حتی جنگ هیچگاه از اصول بحق خود کوتاه نیامده و در دستیابی به انر‍ژی هسته ای وسایر فنون وعلوم جدید از جمله بیولوژی ،نانو تکنولوژی و.. موفقیتها و دستاوردهای غیر قابل انکاری داشته است که می تواند الگویی برای سایر ملت ها بویژه ملتهای مسلمان باشد.از نظر جمهوری اسلامی ایران خطر تکثیر سلاح‌های هسته‌ای توسط برخی قدرت‌های هسته‌ای اساسی‌ترین و آنی‌ترین خطری است که پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای را تهدید می‌کند و این باید اصلی‌ترین نقطه تمرکز خلع سلاح باشد و نه خطر دستیابی کشورها به انرژی هسته ای از جانب کشورهایی که دارای سلاح هسته‌ای نیستند. و همانطور وزیر امورخارجه کشورمان در کنفرانس خبری مورخ 18/1/89 اعلام کرد "تداوم وجود هزاران سلاح هسته‌ای در جهان مهترین تهدید علیه صلح و امنیت بین‌المللی است و انتظارات جامعه بین‌المللی برای امحای کامل سلاح‌های هسته‌ای همچنان محقق نشده است" . بدیهی است که الگوبرداری سایر کشورها از جمهوری اسلامی ایران در راستای منافع غرب وآمریکا نیست.
2-اگرچه شورای امنیت و سازمان ملل در راستای منع گسترش سلاحهای کشتار جمعی و خلع سلاح هسته ای اقداماتی را انجام داده است اما همواره در خصوص رژیم صهیونیستی که بنا بر اعتراف خود این رژیم دارای بیش از 200 کلاهک هسته ای است منفعلانه عمل نموده و هیچگاه نتوانسته این رژیم را متقاعد کنند که بازرسان سازمان انرژی اتمی بتوانند از تاسیسات هسته ای آن بازدید کنند . بدون شک حضور مقامات ارشد چندین کشورمستقل در کنفرانس تهران فشار بیشتری بر این رژیم وارد خواهد کرد وافکار عمومی جهان اسلام بیش از بیش خواستار خلع سلاح این رژیم خواهد شد لذا رسانه های وابسته به صهیونیستها و عوامل آنان در منطقه تلاش کردند در جهت ناموفق جلوه دادن این کنفرانس دروغ وشانتاژ تبلیغاتی راه بیندازند.تا حداقل در کوتاه مدت و میان مدت توجه عمومی جهانی را از اقدامات تروریستی این رژیم منحرف نمایند.
3- پیمان منع جامع آزمایش بمبهای هسته ای که در سال 1996 از سوی بسیاری از کشورها مورد تایید قرار گرفته همچنان یک "پیمان در تعلیق " است زیرا برای عملیاتی شدن نیازمند تصویب حداقل 9 کشور دارای تسلیحات و راکتورهای هسته ای است که یکی از آنها آمریکاست. از طرف دیگرکنفرانس خلع سلاح هسته ای سازمان ملل که 65 عضو دارد نیز12 سال است به دلیل مخالفتهای آمریکا دربن بست قرار دارد. این کنفرانس قصد داشت پیمانی را به تصویب برساند که بر اساس آن از تولید مواد فسیلی مورد نیاز برای ساخت مواد اولیه هسته ای جلوگیری شود اما جورج بوش رئیس جمهور سابق آمریکا که نگران بازدید سرزده از تاسیسات هسته ای خود بود به مخالفت با آن پرداخت واظهارداشت که این پیمان را نمی توان بطور قابل اعتمادی عملیاتی کرد. اوباما نیز در ادامه این روند خواستار یک پیمان قابل تحقق شد.
4- بانک سوخت نیز موضوع جالبی است .سازمان ملل از تلاشهای آژانس بین المللی انرژی اتمی برای تاسیس یک بانک بین المللی سوخت اورانیوم کمتر غنی شده حمایت می کند. اما در این میان کشورهای بزرگ از جمله آمریکا می خواهند از این بانک نیز نمدی برای خود درست کنند و منافع مالی آن را از آن خود نمایند چنانکه وان بافیت یک میلیاردر آمریکایی متحد اوباما قول داده که برای ایجاد یک بانک سوخت هسته ای پنجاه میلیارد دلاری تلاش کند و در این راستا منتظر موافقت شورای حکام آژانس بین المللی انژی اتمی است.
5-سومین نشست کمیته مقدماتی کنفرانس بازنگری 2010 معاهده منع تولید، تکثیر و گسترش تسلیحات هسته‌ای موسوم به پیمان ان.پی.از14تا23 اردیبهشت1388 در نیویورک برگزار شد. کنفرانس بازنگری معاهده ان.پی.تی بر اساس بند 8 این پیمان (مصوب 1968) از سال 1970 هر 5 سال یک بار برگزار می‌شود. هدف از برگزاری این کنفرانس‌ها تعیین مسیر و اتخاذ سیاستی برای جلوگیری از گسترش سلاح‌های هسته‌ای و تقویت این پیمان است. هر کنفرانس بازنگری 3 نشست مقدماتی دارد که در چارچوب کنفرانس سال 2010 تاکنون 2 نشست در وین و ژنو برگزار شده است. نشست نیویورک در واقع سومین و آخرین نشست مقدماتی پیش از کنفرانس بازنگری معاهده ان.پی.تی بود.امابا وجود برگزاری 2 نشست پیش‌بینی می‌شد تا در آخرین فرصت پیش از نشست اصلی، کشورهای عضو به یک متد مورد اجماع در راه خلع سلاح و دیگر دستورکارهای کنفرانس دست یابند؛ اما مانند 2 نشست قبلی زیاده‌خواهی کشورهای دارنده سلاح هسته‌ای و بی‌توجهی به مقتضیات واقعی دیگر کشورها عوامل شکست کنفرانس را مهیا کرد. آمریکا در طول برگزاری نشست، توجه اعضا به برنامه هسته‌ای کره شمالی و ایران را خواستار شود و از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران نیز خواهان توجه به مساله خلع سلاح هسته‌ای شد و کشورهای عرب نظیر مصر خواستار رسیدگی به فعالیت‌های هسته‌ای اسرائیل شدند. تا جایی که ماجد عبدالعزیز، نماینده مصر در این کنفرانس برنامه هسته‌ای اسرائیل و سرباز زدن این رژیم از پذیرش ایجاد دولت مستقل فلسطینی را مانع اصلی در راه رسیدن به صلح و امنیت و منطقه عاری از تسلیحات هسته‌ای در خاورمیانه توصیف کرد.
6- تعهد قدرت‌های هسته‌ای به انتقال فناوری هسته‌ای به دیگر کشورها نیز همواره در دستور کار کنفرانس های بازنگری ان.پی.تی قرار داشته است و طبق بند 4 پیمان و ماده 31 اساسنامه شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی کشورهای دارای فناوری هسته‌ای موظفند زمینه‌های انتقال صلح آمیز انرژی هسته‌ای به دیگر کشورها را فراهم سازند. اما کشورهای دارای سلاح هسته ای همواره تلاش نموده اند مانع تحقق این موضوع شوند و تمام دانش هسته ای را برای استثمار بیشتر جهان در اختیار خود نگه دارند . موضوعی که جمهوری اسلامی ایران همواره اعلام نموده که آماده است دانش هسته ای خود را که بومی و با زحمات بسیار بدست آورده است در اختیار سایر کشورها قرار دهد.
7- آمریکا اولین کشور دارنده سلاح هسته است که از آن علیه مردم غیر نظامی هم استفاده نموده ودر جریان جنگ جهانی دوم با استفاده از آن صدها هزار انسان بیگناه را قربانی کرد. این کشور دارای سلاحهای استرتژیک دارای کلاهک هسته ای است که تعداد این کلاهکهای هسته ای بیش از 5500 عدد اعلام شده است . مشارکت گسترده کشورهای مستقل در کنفرانس خلع سلاح در تهران نشان داد که این کشورها به اهداف پلید غرب در ممانعت از دستیابی سایر ملتها به انرژی های نوین از جمله انرژی هسته ای بیش از پیش پی برده اند و از سیاستها و برنامه هسته ای ایران حمایت می کنند .حمایتی که تاکنون در قالب چندین بیانیه از سوی کشورهای عضو عدم تعهد اعلام شده است.

------------------------------------------------
تحلیل از : توسلی کارشناس مسائل سیاسی
تاريخ انتشار، تهران: ۱۶:۱۴ , ۱۳۸۹/۰۱/۳۱

16:0

(0)


28 فروردين 1389

جهان اسلام وفرصتهایی که از دست می روند(یادداشت - مسائل راهبردی )

 

افشای يادداشت هاي شخصي 2500 صفحه‌اي ژنرال راكتو ملاديچ، يكي از فرماندهان نيروهاي صرب در جنگ 1992 تا 1995 در بوسني كه  اخیرا در منزل شخصي وي در بلگراد كشف و اخيرا توسط روزنامه ريپابليكاي ايتاليا فاش شده، حکایت از عمق نگاه غرب به مسلمانان و اسلام است در بخشی از این یادداشتها  آمده است: "كشتن 50 هزار بوسنيايي كار مهمي نيست، اين را مي توان بعدا هم صورت داد. آنچه مهم است پاكسازي مسلمانان از اين سرزمين است!

نگاهی به جهان اسلام ومصیبتهایی که مسلمانان با آن دست به گریبان هستند نشان می دهد مسلمانان نتوانسته اند و یا نگذاشته اند از فرصتهای موجود عالم اسلامی استفاده ومشکلات خود را حل وفصل کنند موضوعی که علاوه بر گریستن بر آن باید چاره ای هم برایش اندیشید:

-    در مقابل چشمان قانونگزاران و سیاسیون کاخ سفید و کنگره آمریکا ،  کتاب مقدس بیش از یک میلیارد ونیم مسلمان را می سوزانند و به اعتقادات آنان توهین می کنند و نه تنها غرب که داعیه حمایت از اقلیتها و مذاهبش گوش فلک را کرکرده است  با آن مخالفت نمی کند بلکه آن را نشانه آزادی بیان و عقیده نام می نهد وتشویق نیز می کند . اما تاسف بار تر از آن سکوت رهبران و سیاستمداران وحکام کشورهای اسلامی است که اصلا انگار نه می بینند و نه می شنوند! کسانیکه که خود را خادم حرم نبوی وبیت الله می نامند نه حرفی از محکومیت این اهانت آشکار به اسلام می زنند ونه اجازه می دهند بغض فروخفته مسلمانان دیارشان اجازه بروز یابد.

-    سازمان ملل متحد رسما اعلام نموده که  ، خسارت وارده به پاکستان  بيشتر از سونامي سال 2004 در شبه قاره هند است  و سيل در پاکستان که تاکنون هزاران کشته و بي خانمان بر جاي گذشته از سوي سازمان ملل متحد يکي از فجايع قرن حاضر نام گذاري شد ه است. حادثه ای که13.8 ميليون نفر آسيب ديده اند و بیش از 43 میلیارد دلار خسارت مالی ببار آمده است. تاكنون 5 میلیون و 436 هزار و 600 هکتار زمین بر اثر سیل خسارت دیده و ده ها تن محصول کشاورزی از بین رفته و 6 هزار و 395 شهر، شهرک و روستا را نیز آسیب دیده است. در این شرایط حساس که همکیشان مسلمان پاکستانی در حال جنگ با طبیعت و سیل برای ادامه حیات می باشند . هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی نیز با سوء استفاده از این فضای بوجود آمده بر فراز پاکستان به پرواز در می آیند و افراد دیگری از مردم مسلمان را در گوشه دیگری از پاکستان به خاک وخون می کشند و باز از کسی صدایی بر نمی آید وبدتر ازآن برخی از حکام کشورهای اسلامی  بجای کمک به مردم مسلمان پاکستان دلارهای خود را به جیب شرکتهای تسلیحاتی غرب می ریزند و خبرها حاکی از قراردادهای 100 میلیارد دلاری خرید تسلیحات از غرب توسط این کشورهاست که  بیش از 30 میلیارددلار آن متعلق به عربستان سعودی است!. براستی ما را چه شده است؟

-    در کشمیر هند مسلمانانی که در اعتراض به هتک حرمت قرآن کریم به خیابانها آمده و تظاهرات می کنند توسط نیروهای هندی با گلوله مواجه می شوند آنهم در کشوری که دهها فرقه وگروه کوچک وحتی بعضا مضحک براحتی زندگی می کنند و کسی به آنان اعتراضی نمی کند. اما چه شده است که فقط باید مسلمانان کشته شوند؟

-    در عراق تقریبا بصورت روزانه دهها انسان بیگناه  قربانی حماقت افرادی می شوند که از جانب غرب برای برافروختن آتش فته بین مسلمانان مواد انفجاری را در بین هم کیشان مسلمان خود منفجر  می کنند و چه فرزندان وزنانی که بی سرپرست می شوند وچه خسارتهای روحی وجانی ومالی که بر پیکر این  تن تنومند اسلام از جانب خود مسلمانان وارد می شود سربازان آمریکایی نیز در نیمه های شب وارد حریم خانه مسلمانان می شوند ، بچه های بیگناه را از خواب ناز بیدار نموده و با ناباوری تمام به خاک وخون می کشند تا به القاعده برسند! القاعده ای که مخلوق آمریکاییها و فرزند خودآنان است.

-    وضعیت مشابهی را در افغانستان شاهد هستیم .قریب ده سال است که هزاران مسلمان قربانی بمبهایی می شوند که قرار بود هزینه بازسازی  این کشور شود و مردم را از شر طالبان کج فهم نجات دهد. مراسم های عروسی یکی پس از دیگری به عزا تبدیل می شوند و اشغالگران می گویند اشتباهی بوده است ! اما چه کسی پاسخگوی این خونهای به ناحق ریخته مسلمانان است؟

-    صحنه فلسطین که غم 60سال ای است در درون سینه مسلمانان همچنان در اشغال چکمه پوشان صهیونیستی است که فرزند را از پدر جدا می کنند و زمینهای زراعی شان را آتش می زنند.بیش از یک ونیم میلیون مسلمان در غزه چند سال است که در محاصره ظالمانه داخلی وخارجی گرفتارند  وغرور ملی یک ملت را زیر پا لگد مال می کنند ودر گوشه ی دیگری از دنیای امن و در کاخ سفید افرادی درباره آرمان این ملت مظلوم در حال معامله هستند و اسم آن را گفتگوی مستقیم می گذارند تا همه بدانند که غرب با چه کسی است .اما می گویند مفاد آن محرمانه است تا ندانند که چی فروخته شد وچی در مقابل آن گرفته شد! جورج  بوش می گفت باید بگویید که شما با ما هستید یا علیه ما اما ظاهرا ما همه علیه خود هستیم!

-    در یمن ،سومالی ،سودان و سایر بخشهای جهان اسلام در گوشه گوشه این عالم پهناور هم مسلمانان با مشکلات مشابه مواجهند.

-    آمریکاییها به مسلمانان فرصت وحق نمی دهند که مستقل باشند ، سرزمین و منابع طبیعی آنان در اشغال آمریکاست با این وجود برچسب تروریست نیز نصیب مسلمانان می شود! هزاران سایت اینترنتی وشبکه های ماهواره ای پی در پی علیه مسلمانان به دروغ پراکنی مشغولند و سیستمی وجود ندارد که به آنان پاسخ دهد و با آن مقابله کند.

بیان چالشها  وتنشهای موجود جهان اسلام بسیار است و اینها صرفا نمونه ای بود تا به این نتیجه برسیم که چالشهای گروهی به جهان اسلام تحمیل شده است و پاسخ به این تنشها هم باید گروهی باشد.اگر ما به عنوان امت اسلامی می خواهیم از رفتارهای وحشیانه ای که همه جهان را تهدید می کند درامان باشیم باید به سمت همکاری و اقدام جمعی در جامعه اسلامی روی آوریم و سازو کارهای راهبردی برای حل اختلافات بین مسلمانان تعریف کنیم  والبته در این مسیر راه گریزی از این مصائب، جز وحدت وجود ندارد.

 

 

18:59

(0)


20 اسفند 1387

وحدت جهان اسلام نقطه ضعف و موجب هراس دشمن(یادداشت - مسائل راهبردی )

وحدت جهان اسلام؛ نقطه ضعف و موجب هراس دشمن خبرگزاري فارس: ميلاد رسول گرامي اسلام (ص) بهانه خوبي براي تاكيد و تكرار موضوع وحدت جهان اسلام است كه دشمن بشدت از آن هراس دارد و آن را نقطه ضعف خود دانسته لذا سعي در ممانعت از تحقق آن دارد. "ما بايد از طريق شبكه ارتباطي اروپا در سراسر اين قاره و نيز قاره‌هاي ديگر جهان تنش‌هاي جديد و چند دستگي و اختلاف ايجاد كنيم و به كينه‌توزي‌ها دامن بزنيم. اين كار دو فايده براي ما دارد: اول اينكه دست و پاي كشورها بسته مي‌شود و نمي‌توانند در برابر حوادث آنگونه كه مي‌خواهند قدرت نشان دهند زيرا هر كشوري به خوبي مي‌داند كه اين ما هستيم كه كارها را مي‌چرخانيم و عوامل برافروختن آتش جنگ و يا خاموش كردن آن نيز در دست‌هاي ماست و همه آنها عادت خواهند كرد كه عليرغم ميل خود، قدرت وسيع ما را در اعمال هرگونه نفوذ و فشاري بپذيرند و فايده دوم اين است كه ما دام‌هاي نامرئي دسيسه را به درون كابينه كشورها مي‌كشانيم و آنها را در دام توطئه‌ها گرفتار مي‌كنيم ". 1- اينها بخشي از پروتكل هفتم از پروتكل‌هاي دانشوران صهيون است كه در واقع قانون اساسي (رژيم صهيونيستي قانون اساسي مدون ندارد) و راهبرد كلان صهيونيسم در همه امور بويژه در صحنه بين المللي است. نگاهي به تحولات جاري در جهان اسلام اين حقيقت را تاييد مي‌كند كه صهيونيسم بين الملل از هيچ اقدامي در اجراي سياست‌هاي خود فروگذار نكرده و نمي‌كند. در غزه بيش از 20 روز سربازان اسرائيل جنايت كردند و سازمان‌هاي حقوق بشر و حتي دادگاه‌هاي بين‌المللي نيز اصولا اين جنايات را نديدند. در عراق سربازان آمريكايي شبانه وارد منازل مردم مي‌شوند و در مقابل چشمان خانواده فرزند خانواده يا پدر خانواده را به گلوله مي‌بندند، در افغانستان مراسم عروسي يك مسلمان افغان را به عزا تبديل مي‌كنند، باز هم سكوت و سكوتي مرگبار! و هيچ كس در جامعه بين المللي احساس مسئوليت نمي‌كند. در سودان، در كشمير و در بقيه جاها نيز همين وضع حاكم است و به طور اصولي اين مسائل از صحنه‌هاي تكراري شده است، چرا چنين تحقيري بايد دامن‌گير مسلمانان شود؟ 2- به روايت برادران اهل سنت امروز سه‌شنبه 20 اسفند برابر با 12 ربيع الاول سالروز ميلاد حضرت رسول اكرم (ص) و آغاز هفته وحدت است. موضوعي كه مي‌تواند محور وحدت مسلمانان دنيا شود زيرا همه طوايف و گروه‌هاي مسلمان اگر اختلافاتي در برخي مسائل دارند كه بسياري از آنان ساخته استعمار و صهيونيسم است در ارادت به نبي اكرم و سيرت ايشان متفقند و اين يكي از نقاط قوت جهان اسلام است. اما واقعيت ديگري نيز در صحنه وجود دارد و آن اينكه اگر چه تهديدهاي زيادي مقابل مسلمانان وجود دارد اما فرصت‌هاي بسياري نيز هست كه تاكنون مورد بي‌توجهي قرار گرفته است. علاوه بر موقعيت استراتژيك و ژئواستراتژيكي كه بسياري از كشورهاي اسلامي دارند، سوابق تاريخي و وجود منابع غني زير زميني و جمعيت عظيم و نيروي انساني جوان جامعه اسلامي و حضور انديشمندان و متفكران دلسوز و ارزشمند، يك موهبت الهي ديگري نيز نزد مسلمانان است و آن خود اسلام و شخص رسول الله (ص) است و اين بزرگترين نعمتي است كه خداوند بر مسلمانان عنايت كرده است. اسلام مي‌تواند محور وحدت همه باشد، كعبه‌اي كه همه رو به آن نماز مي‌گزاريم و رهبري كه چشمان هر مسلماني با ديدن گنبد سبزش اشك بر ديده جاري مي‌كند. 3- واقعيت ديگر امروز اين است كه اوضاع جهان اسلام و كشورهاي اسلامي با چند دهه قبل تفاوت ماهوي و شكلي دارد، امروز مسلمانان و توده عمومي مسلمان از هر زمان ديگري سر زنده‌تر و نسبت به تحولات پيراموني خود هوشيارتر است، امروز همه ما به مسلمان بودن خود افتخار مي‌كنيم، امروز هيچ مسلماني در دنيا تحمل اهانت به رسول الله را نمي‌كند و بغض‌هاي فروخورده اسلامي اكنون ديگر بروز مي‌كند.امروز تفكراتي كه مدعي اداره جامعه جهاني بودند رنگ باخته و به زباله داني ريخته شده يا از صحنه سياسي و اجتماعي جامعه حذف يا به حاشيه رفته‌اند. ماركسيسم، كمونيسم و سوسياليسم نشان دادند كه پتانسيل و ظرفيت لازم براي اداره امور بشر را ندارند. به فرمايش رهبر معظم انقلاب اسلامي امروز اسلام سياسي با قدرت وارد صحنه شده است و قدرت و كارآيي خود را به دنيا نشان داده است. امروز اين، ايران به عنوان يك كشور مسلمان است كه جوانانش توانسته‌اند عليرغم تحريم‌هاي چندين ساله غرب، توان و انديشه خود را به رخ دانشمندان غرب بكشند و در بين قدرتمندان جهان كه مايل به حضور هيچ كشور اسلامي در سكوي بالاتر نيستند، قرار بگيرد. امروز اين اسلام است كه موجب مي‌شود جوانان رزمنده حزب الله و حماس در مقابل يكي از قوي‌ترين ارتش‌هاي دنيا ايستادگي كرده و پيروز شوند. امروز غرب و استكبار جهاني در مقابل اسلام و مسلمانان سر تعظيم فرود آورده و مستاصل شده است. امروز ديگر شعار دمكراسي و حقوق بشر غرب نيز براي همه از جمله مسلمانان رنگ باخته است و كساني در دنياي اسلام به قدرت مي‌رسند كه با آمريكا مخالفند و اين چيزي نيست كه بتوان آن را ناديده گرفت.امروز اسلام واقعيت موجود و حاكم است و در دنيايي كه دچار خلا ايدئولوژي است اسلام توانسته به خواسته‌هاي بشري پاسخ دهد زيرا بر محورهايي تاكيد دارد كه خواست همه آحاد بشري است؛ عدالت، برادري، كرامت انساني، مردمسالاري و ده‌ها موضوع ديگر كه اسلام عزيز براي همه آنها بهترين گزينه را ارئه كرده يعني ديني زندگي‌ساز و مدرن. نيروي متراكم جهان اسلام نيز قدرت اجراي آن را فراهم كرده است. 4- بر اساس گزارشي كه توسط بانك توسعه اسلامي منتشر شده است ميزان سپرده‌ها و سرمايه‌هاي متعلق به مسلمانان در كشورهاي غربي بيش از 700 ميليارد دلار است! اگر در صدر اسلام ثروت و مال حضرت خديجه سلام الله عليها در راستاي كمك به رسول الله و اسلام تازه متولد شده قرار گرفت چرا نبايد اكنون ثروت عظيم جهان اسلام و كشورهاي اسلامي در جهت كمك به اسلام و وحدت مسلمين هزينه شود؟ مگر نه اين است كه مهمترين نقاط و گلوگاه‌هاي دنيا از تنگه جبل الطارق گرفته تا كانال سوئز و بسفر و باب المندب و تنگه هرمز در اختيار مسلمانان است؟ مگر نه اين است كه جمعيت بيش از يك ميلياردي مسلمان بازار بزرگي براي دنياست؟ مگر نه اين است كه منابع غني نفت در اختيار مسلمانان است؟ مگر نه اين است كه 94 درصد توليد انرژي‌هاي فسيلي در اختيار جهان اسلام است؟ امروز دانشمندان و نويسندگان جهان اسلام در گوشه گوشه اين جهان پهناور كم نيستند و كم نيستند شخصيت‌هايي كه توان اداره جامعه را دارند، امروز مي‌توان از هنر و فناوري‌هاي نوين روز براي بيان حقايق اسلام و شخصيت پيامبر عظيم الشانش بهره گرفت، امروز يقينا هر قلم و قدمي كه در راستاي تفرقه مسلمين باشد مورد رضايت جامعه مسلمان و پيامبرش نيست و امروز نبايد كاري كرد كه دشمن در ما طمع كند. 5- بيانات رهبر فرزانه انقلاب در همايش چالش‌ها و فرصت‌هاي جهان اسلام كه عمر خود و توان كشور جمهوري اسلامي ايران را در راستاي وحدت مسلمين بكار گرفته است، مي‌تواند راهبردي اصولي در اين خصوص باشد. ايشان در آن همايش كه 5 سال پيش در تهران برگزارشد در جمع انديشمندان جهان اسلام فرمودند: "امروز در دنياي اسلام مهمترين خطري كه ما را تهديد مي‌كند تفرقه است، ما دست‌هايمان را در هم گره نكرديم و دشمن در ما طمع كرد، پيشنهاد ما به همه دولت‌ها و حكومت‌هاي اسلامي و به همه ملت‌هاي مسلمان، وحدت و اتحاد و نزديكي است. از اختلافات بايد عبور و صرفنظر كرد. بعضي اختلافات را مي‌شود حل كرد آنها را حل كنيم. بعضي اختلافات ممكن است در كوتاه مدت قابل حل نباشد بايد از آنها اغماض و عبور كنيم. اين درست همان نقطه‌اي است كه صهيونيست‌ها و آمريكايي‌ها از آن آسيب مي‌بينند و همه تلاش خود را عليه آن بكار گرفته‌اند. اختلافات قومي، مذهبي، طايفه‌اي، سياسي و ارضي همه تحريك شده دشمنان است. زمينه‌هاي اين اختلاف در بين ما وجود داشته منتها ما غفلت كرده و آن زمينه‌ها را از بين برده‌ايم، آنها آمده‌اند از غفلت امت اسلامي استفاده كرده‌اند و اين اختلافات را تشديد كرده‌اند و ما را به جان هم انداخته‌اند. چقدر از نيروهاي مادي و معنوي ما صرف اين دعواها و جنگ‌هاي گوناگون قومي و ملي و مذهبي و طائفه‌اي شده است؟ " 6- پايان كلام اين آيه شريفه است: "واعتصموا بحبل الله و لا تفرقوا و اذكروا نعمه الله عليكم ان كنتم اعداء فالف بين قلوبكم، فاصبحتم بنعمته اخوانا ". (سوره مباركه آل عمران آيه 102) به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد و نعمت‌هاي خدا را ياد كنيد، شما دشمنان يكديگر بوديد ميان دل‌هاي شما الفت داد و بنا بر نعمت‌هاي خدا برادر شديد. انتهاي پيام/ [ سه شنبه بیستم اسفند ۱۳۸۷ ] [ 13:52 ] [ توسلی ]

18:58

(0)


[ 1 ] [ 2 ]